جواب مثل نویسی درس5 نگارش دهم
پاسخ مثل نویسی هرکه در پی کلاغ رود در خرابه منزل کند نگارش دهم :
مقدمه : گاهی بعضی حکایت ها را میشود سر لوحه و الگوی زندگی خودمان قرار بدهیم البته اگر دل نگران آینده روشن پیش رویمان باشیم میتوانیم از همه
مثل ها و حکایت ها و سخن بزرگان درس بگیریم و تلاش کنیم برای ساختن زندگی بهتر و بهبود بخشیدن به واژه انسانیت …
بدنه : سالی که نکوست از بهارش پیداست شاید بی ربط نباشد به حکایت هرکه در پی کلاغ رود در خرابه منزل کند از انجا که ادمی برده ی هواو نفس
خویش است .به این نتیجه میرسیم که انسان هر چه را که برایش زیبا و جذاب جلوه کند به دنبالش دست زنان و پاکوبان میرود این یک مسئله ی ثابت شده و
کاملا به اثبات رسیده است پس بحث در حوالی این موضوع به اینجا میرسد که ادمی باید با چشم باز و دیده روشن دوستان و اطرافیانش را برگزیند چرا که
خواه یا ناخواه انسان تاثیر میگیرد و الگو بر میدارد از ادمی که دوست یا همدمش شود بر فرض اینکه الگوی انسان اشتباه و نا به جا باشد انسان محکوم به
فنا میشود زیرا ما عاقبت به ته خط همان راهی میرسیم که ابتدا شروعش کرده ایم.
نتیجه : پس باید چشمان باز و زمیر آگاه داشته باشیم و افراد کلاغ مانند را حذف کنیم از لیست زندگی و دوستانمان زیرا همنشینی با این چنین افرادی سر
انجامی به جز خرابه ندارد.
—————
پاسخ مثل نویسی دل که پاک است زبان بی باک است نگارش دهم :
مقدمه : به یاد ضرب المثل قدیمی که میگوید طلا که پاکه چه منتش به خاکه.. منظور آدم هایی که دارای رفتار و کردار و گفتار صحیح و درستی هستند و هیچ ترس و واهمه ای از عقوبت آن ندارند چون میدانند عاقبت درستکاری پاداش است.
بند بدنه : اگرما در طول زندگی سعی کنیم که همیشه و درهمه حال صادق و راستگو باشیم و کردار و رفتارمان درست باشد مطمئنا عواقب خوبی در انتظارمان خواهد بود و جای هیچ نگرانی وجودندارد. همیشه انسان های بدکردار و پلید مدام دچار ترس و اضطراب هستند چون میدانند کار بد نتایج بدی را به دنبال دارد و اگر کسی دارای قلب پاک و روشن باشد مطمئنا رفتار و کردار خوبی هم خواهد داشت و خداوند بزرگ هم همیشه یار و یاور خوبان و پاکان خواهد بود و هم دراین دنیا و هم در آخرت پاداش بزرگی به اینگونه افراد خواهد داد.
نتیجه گیری : سعی کنیم در زندگی قلبی پاک و مهربان داشته باشیم و با اطرافیان مان به درستی و نرمی سخن بگوییم و این را به یاد داشته باشیم که پاداش کار های نیک و شایسته پیش از دیگران به خودمان باز میگردد امیدوارم روزی تمام انسان ها دارای قلبی رئوف و مهربان و به دور از پلیدی باشند.
—————
پاسخ مثل نویسی خفته را خفته،کی کند بیدار ؟ نگارش دهم :
خفته را خفته کی کند بیدار برخلاف منظور سعدی فهم و مثل شده و نقش مفعولی برای فعل گوید دارد.
یعنی این ادعا که خفته نمی تواند خفته را بیدار کند، باطل است
مفهوم موافق آن این است که خفته هم می تواند باعث بیداری خفته شود مشروط به این که خفته دوم اراده و قصد بیدارشدن داشته باشد
کمااین که نوشته روی دیوار هم می تواند راهنما باشد
همین طور عالم بی عمل هم می تواند بیداری بخش باشد ضمنا می گوید بین علما
هم همه یکسان نیستند. این درواقع دو مشکل را در رفتار فرد نشان می دهد یکی
سو ظن کلی که ظبعا مانع فهم است دوم تردید در خود علم .
لذا فرد در جستجوی فهم باید با محک عقل خودش از غث و ثمین آنچه را به درد می خورد بردارد و کاری به گوینده نداشته باشد
یعنی قصد اشکالگیری و ایراد بر درست و نادرست نداشته باشد تا او را از قصد فهم بازندارد
—————
پاسخ مثل نویسی زبان سرخ،سر سبز می دهد بر باد نگارش دهم :
مقدمه : به نام خدا داستانم را بایاد ایزد یکتا شروع میکنم روزی روزگاری پادشاهی خواب دید که دندان هایش تماما ریخته است. پادشاه پس از اینکه از
خواب برخاست خواب گذاران را به حضور فرا خواند تا بداند تعبیر خوابش چیست!
بدنه : دو تن از خوابگذاران برای تعبیر خواب پادشاه همزمان به حضور رسیدند یکی از آنان گفت تعبیر خواب تان این است که آنقدر عمر میکنید که مرگ تمامی
عزیزان تان را ببینید. پادشاه بسیار اندوهگین شد و دستور اعدام خواب گذار را صادر کرد. خواب گذار دوم اندکی در فکر فرو رفت و سپس گفت شما از تمام
اقوام و عزیزان تان عمری طولانی تر خواهید داشت. پادشاه بسیار خوشنود شد و به وی پاداش داد.
نتیجه :هردو خواب گذار یک مطلب را بیان کردند اما نوع بیان و شیوه سخن گفتن شان متفاوت بود و یکی منجر به اجر شد و دیگری منجر به زجر.
اینکه در افکار ما چه چیزی سرک بکشد مهم نیست مهم نحوه بیان آن است که گاه بر تخت پادشاهی می نشاند و گاه بر خاک مذلت…
جواب های بیشتر (زبان سرخ،سر سبز می دهد بر باد) – کلیک کنید
—————
پاسخ مثل نویسی درخت هر چه بارش بیشتر می شود سرش فروتر می آید نگارش دهم :
مقدمه : طبیعتا درخت هرچه پر میوه تر باشد، در اثر سنگینی آنها خمیده تر و افتاده تر میشود. این ضرب المثل را بیشتر در مواقعی به کار می برند که
بخواهند بر لزوم فروتنی و افتادگی آدمی اشاره کنند.
بدنه : همانطور که درخت به میزانی که میوه ببار می آورد شاخه هایش سنگین ترمی شود و بطرف زمین خم و پربارتر می شوند، انسانها نیز هر چه به لحاظ
علمی، ادبی و معنوی غنی تر و بی نیاز می گردند، تمایل به مطرح کردن خویش در آنان کمتر شده و نیاز به جلب توجه و فخر فروشی به دیگران در آنان
کاهش می یابد.
در واقع پیام این ضرب المثل این است که این انسانهای فروتن و متواضع هستند که از روی دانایی و خردمندی که در زندگی کسب کردند، همواره در تقابل با
دیگران فروتنی و تواضع پیشه می کنند و در طرف مقابل کسانی که سرشان را از روی غرور بالا میگیرند و فروتنی تو تواضع ندارند، اتفاقاً از روی بی باری و بی
مغزی شان است.
نتیجه : این ضرب المثل با کمی دگرگونی به شکل های دیگری نیز شنیده می شود. مثلاً: “درخت هر چه پر بارتر،خمیده تر” و یا “درخت هر چه پربارتر، افتاده تر.