معنی شعر های درس پنجم فارسی ششم
بیت اول » خروشید و جوشید و بر کند خاک ز سُمّش زمین شد همه، چاک چاک
رخش شیهه کشید و خشمگین شد و به نشانه یورش سم خود را بر زمین کوبید به گونه ای که زمین زیر پایش کنده شد.
بیت دوم » بزد تیغ و بینداخت از بر، سرش فرو ریخت چون رود، خون از برش
رستم با ضربه شمشیر سر اژدها را از تنش جدا کرد و خون مانند رود از تن او جاری شد.
بیت سوم » بینداخت چون باد، خَمِّ کمند سر جادو آورد ناگه به بند
رستم کمند را با سرعت به سمت جادوگر انداخت و او را اسیر کرد.
بیت چهارم » میانش به خنجر به دو نیم کرد دل جاروان زو پر از بیم کرد .
رستم با خنجر جادوگر را نصف کرد و با این کار خود دل جادوگران دیگر را پر از وحشت کرد
بیت پنجم » چو رستم بدیدش بر انگیخت اسب بدو تاخت مانند آذر گُشسب
هنگامی که رستم او (ارژنگ دیو) را دید با اسبش مانند آتش جهنده، تند و سریع به سوی او حمله کرد.
بیت ششم » سر و گوش بگرفت و یالش دلیر سر از تن بکندش به کردار شیر
رستم شجاعانه سر و گوش و یال ارژنگ دیو را گرفت و مانند شیر با شجاعت سرش را از تنش جدا کرد .
بیت هفتم » ز بهر نیایش، سر و تن بشست یکی پاک جای پرستش بجست
برای عبادت سر و تن خود را شست و به دنبال جایی پاک و تمیز برای راز و نیاز گشت .
بیت هشتم » از آن پس نهاد از بر خاک، سر چنین گفت : کای داورِ دادگر !
سپس سر بر خاک سجده گذاشت و گفت ای پروردگار عادل!
بیت نهم » ز هر بد، تویی بندگان را پناه تو دادی مرا، گُردی و دستگاه
در برابر هر بدی و آسیبی تو برای بندگان پناه هستی و تو هستی که به من پهلوانی و شکوه و عظمت دادی .