انشا درباره آنچه که از پنجره کلاس در بیرون می بینید
آنچه از پنجره کلاس در بیرون می بینم
از پنجره کلاسم می توانم یک دنیای زیبا و پر از شگفتی را ببینم. در سمت راست کلاس، یک باغچه کوچک وجود دارد که پر از گل های رنگارنگ است. در فصل بهار، این باغچه با گل های رز، گل های لاله و گل های بنفشه مزین می شود و من هر روز صبح با دیدن آن حالم خوب می شود.
در سمت چپ کلاس، یک پارک بزرگ قرار دارد. در این پارک، درختان بلندی وجود دارند که سایه بان آن ها در روزهای گرم تابستان، خنکای دلپذیری را به همراه می آورد. در این پارک، همچنین یک دریاچه کوچک نیز وجود دارد که پر از ماهی های رنگارنگ است. من گاهی اوقات در زنگ تفریح، به پارک می روم و در کنار دریاچه قدم می زنم.
در مقابل کلاس، یک خیابان شلوغ قرار دارد. در این خیابان، ماشین ها و موتورسیکلت ها به سرعت در رفت و آمد هستند. من گاهی اوقات از پنجره کلاس، به خیابان نگاه می کنم و از دیدن زندگی روزمره مردم لذت می برم.
از پنجره کلاسم، همچنین می توانم ساختمان های بلند و مدرن شهر را ببینم. این ساختمان ها، نمادی از پیشرفت و توسعه شهر هستند. من امیدوارم که روزی بتوانم در یکی از این ساختمان ها کار کنم و به پیشرفت شهر کمک کنم.