کلمات با حرف ش آخر
کلمه | نوع | معنا |
---|---|---|
آش | اسم | غذای آبکی که از غلات پخته شده و حبوبات و سبزیجات تهیه می شود |
آرَش | اسم | نام یک شخصیت اسطوره ای |
آتَش | اسم | شعله، آتش |
تَراش | فعل | بریدن، کندن، شکل دادن |
موش | اسم | جونده ای کوچک |
دوش | اسم | زمان بین غروب آفتاب تا نیمه شب |
نوش | فعل | نوشیدن |
ریش | اسم | موی روییده بر روی چانه و گونه |
بارِش | اسم | باران، ریزش قطرات آب از آسمان |
سازِش | اسم | صلح، آشتی |
دانِش | اسم | علم، دانش |
داداش | اسم | برادر |
ماش | اسم | حبوبه ای که از آن آش و خورش تهیه می شود |
دَمنوش | اسم | نوشیدنی که از گیاهان دارویی تهیه می شود |
میش | اسم | حیوانی اهلی از خانواده گاوسانان |
نیش | اسم | عضوی تیز و برنده در بدن برخی از حیوانات |
بیش | اسم | زیاد، فراوان |
سوزِش | اسم | سوختن، سوزش |
آموزِش | اسم | تعلیم، تربیت |
آبریزِش | اسم | ریزش آب |
سَرزَنِش | اسم | تکان خوردن، لرزش |
آرامِش | اسم | سکون، آرامش |
رانِش | اسم | دویدن، تکان خوردن |
تابِش | اسم | درخشش، نورافشانی |
ریزِش | اسم | فرو ریختن، افتادن |
اَرزِش | اسم | ارزش، قیمت |
بینِش | اسم | دیدن، مشاهده |
امیدوارم این جدول برای شما مفید باشد.