معنی درس چهارم هفت خان رستم ششم
خروشید و جوشید و برکند خاک /ز سَتّش زمین شد همه , چاک چاک رخش شیهه کشید و خشمگین شد و به نشانه یورش سم خود را بر زمین کوبید به گونه ای که زمین زیر پایش کنده شد. بزد تیغ و بنداخت از بر سرش/ فرو ریخت چون رود. خون از برش رستم سر اژدها را از تنش جدا کرد و ...