مثل نویسی درمورد تو نیکی می کن و در دجله انداز
مثل نویسی درمورد تو نیکی می کن و در دجله انداز در روزی از روزها در یک هوای بارانی که ابرهای سیاه دست به دست هم داده بودند و عطرغم می پاشید بر دل های خسته در این میان پسرکی چتری را بر سر خود سایبانی کرده بود و قدم می زد، مادری را دید که از پشت پنجره نو...