الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم آخرین مطالب وبسایت:
معنی شعر چو شیر خدا راند بر خصم تیغ
قلمرو زبانی: چو: چون، هنگامی که / خصم: دشمن / دست دریغ: اضافه اقترانی / قلمرو ادبی: به سر کوفتن: کنایه از اندوه و ناراحتی / سر، دست: تناسب / بر، سر: جناس ناهمسان اختلافی / واج آرایی «ر» بازگردانی: هنگامی که حضرت علی (ع) بر دشمن شمشیر کشید، شیطان دو دست...
معنی شعر خروشید و برجست لرزان ز جای بدرید و بسپرد محضر به پای
مني چون بپيوست با كرد گار شكست اندر آورد و برگشت كار همينكه در برابر خدا مغرور شد و خود ستايي كرد شكست خورده و تيره بخت شد. چه گفت آن سخن گوي با فرّ و هوش چو خسرو شدي، بندگي را بكوش آن فرد بزرگوار و خردمند گفته است كه چون به بزر...
معنی شعر خداوندا به حق نیک مردان که احوال بدم را نیک گردان
۱- خداوندا، به حقّ نیک مردان که احوال بَدَم را نیک گردان معنی: خدایا، تو را به حق انسان های نیک و درستکار قسَم می دهم که حال بد مرا خوب کنی. ۲- مکن ما را از این درگاه، محروم چو گنجشکان، مران ما را ازین بوم ترجمه: ما را از درگاه خودت محروم نکن و مانند _...
اشتر به شعر عرب در حالتست و طرب گر ذوق نیست ترا کژ طبع جانوری معنی
معنی شعر: شتر نیز از شعر خوانی عرب (حُدی) به نشاط و وجد می آید. اگر تو این نشاط را نداشته باشی، جانوری بی ذوق هستی. حالت، طرب: هر دو به معنی فرح و نشاط است. کژ طبع: کج طبع، بی ذوق، بی احساس یک روز خسرو بر خلاف عادت مألوف ... مألوف: الفت گرفته، ا...
معنی شعر رستم و اشکبوس فارسی دهم
خروشان سواران و اسپان ز دشت *** ز بهرام و کیوان، همی برگذشت صدای فریاد سواران و شیهه بلند اسبها در میدان جنگ از سیاره بهرام (مریخ) و کیوان (زحل) نیز بالاتر رفت. همه تیغ و ساعد ز خون بود لعل *** خروشان دل خاک در زیر نعل شمشیر و دستهای جنجگویان از خون ...
معنی شعر به جان زنده دلان سعدیا که ملک وجود
به جان زندهدلان، سعدیا، که ملک وجود نیرزد آنکه دلی را ز خود بیازاری ای سعدی، قسم به جان انسانهای پاک دل، این دنیا ارزش آن را ندارد که کسی را از خود ناراحت کنی و کسی را ب...
معنی گرت هواست که معشوق نگسلد پیمان نگاه دار سر رشته تا نگه دارد
معنی: اگر در آرزوی آن هستی که معشوق به عهد و پیمان خود وفا کند، به پیمان و محبت خود پایبند باش تا او نیز چنین کند.