الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم آخرین مطالب وبسایت:

هم خانواده کلمه عجله

هم خانواده کلمه عجله

هم خانواده عجله: عجله عجول تعجیل معني عجله: چابکی شتاب- تیزی- تندی- شتابندگی-تسریع- شتابزدگی- تعجیل- سرعت- عجله در لغت نامه دهخدا: شتاب کردن عجله در فرهنگ فارسي: سرعت عجله در فرهنگ معين: تعجیل عجله در فرهنگ عمید...

هم خانواده تحلیل چیست

هم خانواده تحلیل چیست

هم خانواده تحلیل: لاینحل-منحل-انحلال-حلال-محلول معني تحلیل: واکاوی-گوارش- موشکافی- کاهش یافتن- کندوکاو- ازدست رفتن- کاوش- ریشه یابی تحلیل در لغت نامه دهخدا: بسی به جای فروآمدن تحلیل در فرهنگ فارسي: حلال کردن تحلیل در فرهنگ معين: تجزیه کردن تحلیل در فره...

بدترین آفت عقل از نظر امام علی (ع)

بدترین آفت عقل از نظر امام علی (ع)

امام علی (ع):ای پسرم آگاه باش و بدان خود بزرگ بینی و بزرگ دیدن کارها و صفات خود منافات با حق و حقیقت دارد، و آفت عقل و آسیب رساننده به آن است.

هم خانواده مطبوعات

هم خانواده مطبوعات

هم خانواده مطبوعات : مطبوع معني مطبوعات : نگارش-نسک-ماهنامه-روزنامه-هفته نامه مطبوعات در لغت نامه دهخدا: نوشتجات چاپی مطبوعات در فرهنگ فارسي: روزنامه مطبوعات در فرهنگ معين: چ...

هم خانواده مشاهده

هم خانواده مشاهده

هم خانواده مشاهده : مشاهدت-شاهد-شهید-شهدا-مشهد-شهد-تشابه-تشبیه معني مشاهده : نگریستن- نگاه- برنگری- دیدن- نگرش- دید- نگاه- دیدار- نظر- معاینه- نظاره مشاهده در لغت نامه دهخدا: دیدن مشاهده در فرهنگ فارسي: نگاه کردن مشاهده در فرهنگ معين: دیدن مشاهده در فر...

هم خانواده نجات

هم خانواده نجات

هم خانواده نجات : نجاح-ناجی- نجاء-منجی-منجا -مناجات معني نجات : رستگاری-کمک- آزادی- رهایی- رهیدن-استخلاص- رستن- خلاصی- فراغ- خلاص نجات در لغت نامه دهخدا: خلاصی نجات در فرهنگ فارسي: رهایی نجات در فرهنگ معين: رستگاری نجات در فرهنگ عميد: رهایی...

هم خانواده عادت

هم خانواده عادت

هم خانواده عادت کلاس ششم : تسهیل معني عادت : خلق، خو، داب، الفت، انس، آیین، رسم، سنت، حیض، رگل عادت در لغت نامه دهخدا: نهادن عادت در فرهنگ فارسي: آنچه که به آن خوبگیرد عادت در فرهنگ معين: اعتیاد عادت در فرهنگ عميد: عادت به مصر...

10 هم خانواده برای کلمه متعال

10 هم خانواده برای کلمه متعال

 هم خانواده متعال هفتم :اعتلا-تعالی-علو-معلی- علوی- -علیه -علی -اعلی -علوی -عالی معانی: برتری، بلندی، پیشرفت، ترقی، رفعت، بلندپایه شدن متعال در لغت نامه دهخدا: بلندشونده متعال در فرهنگ فارسی: بسیاربلند متعال در فرهنگ معین: والا-برتر متعال در فرهنگ عمید...

هم خانواده کهن چیست

هم خانواده کهن چیست

هم خانواده کهن: کهنه معنی کهن: فرمانروایی-سرپرستی مترادف کهن: کهنه-باستانی- دیرینه-کنانه-قدیم متضاد کهن:نو-جدید کهن در فرهنگ لغت دهخدا به معنی مقابل نو و همچنین کهن در فرهنگ فارسی دیرین و کهن در فرهنگ معین به معنی قدیمی و همچنین کهن در فرهنگ عمید به مع...

هم خانواده سهل

هم خانواده سهل

هم خانواده سهل : تسهیل معني سهل : ساده- آسان- کم میسر اندک- نرم- کم اهمیت- روان- ناچیز- هموار- کوچک سهل در لغت نامه دهخدا: نرم از هر چیزی سهل در فرهنگ فارسي: آسان سهل در فرهنگ معين: نرم سهل در فرهنگ عميد: کم...

هم خانواده اعتراف

هم خانواده اعتراف

هم خانواده اعتراف: مثل-عرف-معترف-اعراف-عرفه معني اعتراف: پذیرش-بزبان آوری- پذیرا- مقر ابراز- خستو- اذعان- تصدیق- اظهار- بیان- افشا- اقرار اعتراف در لغت نامه دهخدا: خبر دادن کسی را از نام و حال و صفت خود اعتراف در فرهنگ فارسي: اقرارکردن اعتراف در فرهنگ ...

هم خانواده شرکت

هم خانواده شرکت

هم خانواده شرکت: شرکا-مشترک معني شرکت: هنبازی-هنباز- همستان- انبازی- همبازی- همکاری- باهَمان- باهمان- شراکت-کارتل- انبازی- کمپانی شرکت در لغت نامه دهخدا: شریک شدن شرکت در فرهنگ فارسي: همدست شدن شرکت در فرهنگ معين: شریک شدن شرکت در فرهنگ عميد: انبا...

هم خانواده امثال کلاس ششم

هم خانواده امثال کلاس ششم

هم خانواده مثل-تمثیل معني امثال : همانند امثال در لغت نامه دهخدا: مثلها امثال در فرهنگ فارسي: مانند امثال در فرهنگ معين: شبیه ها امثال در فرهنگ عميد: ...

هم خانواده توحید

هم خانواده توحید

هم خانواده توحید:وحید ٬ واحد ٬ موحد ٬ توحید ٬ وحدانیت-وحدت معني توحید: یگانه پرستی- یکتا پرستی-یگانگی-یگانه کردن اقرار به یگانگی خدا کردن-یکی شمردن- ایمان به وحدانیت خدا داشتن-خدا را یگانه دانستن- توحیددر لغت نامه دهخدا: یگانه توحیددر فرهنگ فارسي: یکتا...

 هم خانواده ارتیاط

هم خانواده ارتیاط

هم خانواده ارتباط:مرتبط ربط- ارتباطات رابطه- معنی ارتیاط: پیوستار- بستگی- پیوستگی- پیوند- وفاق تماس- وابستگی- دلبستگی- مناسبت- رابطه- مراوده- ربط- علایق- سروکار ارتیاط در لغت نامه دهخدا: رَبط ارتیاط در فرهنگ فارسي: بستن ارتیاط در فرهنگ معين: ربط دادن ا...