معنی درس ۷ عربی هشتم با جواب
ترجمه صفحه 74 عربی هشتم
«… أَرْضُ اللهِ وَاسِعَهً …» النساء 97
… زمین خدا وسیع است …
کانَتْ مَجْموعَهٌ مِنَ الْغِزْلانِ فی غابَهٍ بَینَ الْجِبالِ وَ الْأَنهارِ.
تعدادی از آهوها در جنگلی بین کوهها و رودها بودند.
ترجمه صفحه 75 عربی هشتم
فی یَومٍ مِنَ الْأَیّامِ هَجَمَتْ خَمسَهُ ذِئابٍ عَلَی الْغِزلانِ… .
در روزی از روزها 5 گرگ به آهوها حمله کرد…
اَلْغَزالُ الْأوَّلُ: إِلٰهی، ماذا نَفعَلُ؟
آهوی اول: خدایا چه کار کنیم؟
اَلْغَزالُ الثّانی: لا نَقدِرُ عَلَی الدِّفاعِ.
آهوی دوم: نمیتوانیم دفاع کنیم.
قالَتْ غَزالَهٌ صَغیرَهٌ فی نَفْسِها: «ما هوَ الْحَلُّ؟ عَلَیَّ بِالتَّفَکُّرِ. سَأَنجَحُ».
آهوی کوچک با خودش گفت: «راه حل چیست؟ واجب است (باید) فکر کنم. موفق خواهم شد.»
اَلْغَزالَهُ الصَّغیرَهُ شاهَدَتْ عُصْفوراً؛ فَسَأَلَتْهُ: «هَلْ خَلْفَ تِلْکَ الْجِبالِ عالَمٌ آخَرُ؟»
آهوی کوچک گنجشکی را دید از او پرسید: «آیا پشت آن کوهها دنیای دیگری است؟»
أَجابَ الْعُصْفورُ: «لا».
گنجشک جواب داد: «نه».
ترجمه صفحه 76 عربی هشتم
اَلْغَزالَهُ الصَّغیرَهُ ما یَئِسَتْ فَشاهَدَتْ حَمامَهً وَ
سَأَلَتْها: «یا أُمَّ الْفَرخَینِ، هَل وَراءَ تِلْکَ الْجِبالِ عالَمٌ
غَیرُ عالَمِنا؟» سَمِعَتْ مِنها نَفْسَ الْجَوابِ.
آهوی کوچک ناامید نشد، کبوتری را دید و از او پرسید: «ای مادر جوجهها، آیا
پشت آن کوهها، دنیای دیگری غیر از دنیای ما وجود دارد؟ از آن (او) هم
همان جواب را شنید.»
اَلْغَزالَهُ شاهَدَتْ هُدهُداً وَ سَأَلَتْهُ: «هَلْ خَلْفَ الْجِبالِ عالَمٌ غَیرُ عالَمِنا؟»
آهو هدهدی را دید و از او پرسید: «آیا پشت کوهها، دنیای دیگری غیر از دنیای ما وجود دارد؟»
أَجابَ الْهُدهُدُ: «نَعَم».
هدهد جواب داد: «بله».
فَصَعِدَت الْغَزالَهُ الْجَبَلَ الْمُرتَفِعَ وَ وَصَلَتْ
فَوقَهُ فَشاهَدَتْ غابَهً واسِعَهً؛ ثُمَّ رَجَعَتْ وَ قالَتْ لِآباءِ
الْغِزلانِ:
آهو از کوه بلند، بالا رفت و بر روی (قله) آن رسید و جنگل وسیعی را دید؛ سپس برگشت و به پدران آهوها گفت:
«أَ تَعْرِفونَ أَنَّ خَلْفَ الْجِبالِ عالَماً آخَرَ؟!»
«آیا میدانید که پشت کوهها، دنیای دیگری است؟!»
وَ قالَتْ لِأُمَّهاتِ الْغِزلانِ: «أَ تَعْرِفْنَ أَنَّ خَلْفَ الْجِبالِ عالَماً آخَرَ؟!»
و به مادران آهوها گفت: «آیا میدانید که پشت کوهها، دنیای دیگری است؟!»
فَقالَ الْغَزالُ الْأَوَّلُ بِغَضَبٍ: کَیفَ تَقولینَ هٰذَا الْکََلامَ؟!
آهوی اول با خشم گفت: چگونه این حرف را میگویی؟!
وَ قالَ الْغَزالُ الثّانی: کَأَنَّکِ مَجْنونَهٌ!
و آهوی دوم گفت: مثل اینکه (گویی اینکه) تو دیوانهای!
وَ قالَ الْغَزالُ الثّالِثُ: هیَ تَکذِبُ.
و آهوی سوم گفت: او دروغ میگوید.
ترجمه صفحه 77 عربی هشتم
وَ قالَت الْغَزالَهُ الرّابِعَهُ: أَنتِ تَکذِبینَ.
و آهوی چهارم گفت: تو دروغ میگویی.
قَطَعَ رَئیسُ الْغِزلانِ کَلامَهُم وَ قالَ:
رئیس آهوها حرف او را قطع کرد و گفت:
«هیَ صادِقهٌ لا تَکذِبُ؛ عِنْدَما کُنْتُ صَغیراً؛ قالَ لی
طائِرٌ عاقِلٌ: خَلْفَ الْجِبالِ عالَمٌ آخَرُ وَ قُلْتُ ذٰلِکَ لِرَئیسِنا
لٰکِنَّهُ ما قَبِلَ کَلامی و ضَحِکَ. کَما تَعرِفونَ أنَا أَطلُبُ
صَلاحَکُم دائِماً؛ فَعَلَینا بِالْمُهاجَرَهِ.»
«او راستگوست؛ دروغ نمیگوید؛ وقتی که من کوچک بودم؛ پرنده عاقلی به من
گفت: پشت کوهها دنیای دیگری است و من آن را به رئیسمان گفتم اما او حرف
مرا قبول نکرد و خندید. همانطور که شما میدانید من همیشه صلاح شما را
میخواهم، پس باید مهاجرت (کوچ) کنیم.
صَعِدَ الْجَمیعُ الْجَبَلَ وَ وَجَدوا عالَماً جَدیداً وَ فَرِحوا کَثیراً.
همگی به بالای کوه رفتند و دنیای جدیدی را یافتند و بسیار شاد شدند.»
ترجمه صفحه 78 عربی هشتم
ی مردان کجا میروید؟
ما برای دفاع از میهن به مرزها میرویم.
ای دختران چه کار میکنید؟
خانه (ماکت) میسازیم.
ای همکلاسیها کی تنیس روی میز بازی میکنید؟
بعد از چند دقیقه بازی میکنیم.
ای زنان به کجا میروید؟
ما به چشمهٔ آب میرویم.
ترجمه صفحه 79 عربی هشتم
بدانیم :
«مَتَىٰ نَصْرُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِیبٌ» البقره 214
پیروزی خدا کی (چه وقت) است؟ بدانید که (همانا) پیروزی خدا نزدیک است.
* در گروههای دو نفره مکالمه کنید.
ترجمه صفحه 80 عربی هشتم
* جملههای زیر را با توجّه به قاعدۀ ذکر شده ترجمه کنید.
1- تَطبُخُ النِّساءُ طَعامَ السَّفَرِ.
زنان عذای سفر را میپزند.
2- یَخرُجُ اللّاعِبانِ مِنْ ساحَهِ الْمُسابَقَهِ.
دو بازیکن از میدان مسابقه خارج میشوند.
3- رَجَعَتْ أَخَواتی مِنْ بَیتِ جَدّی.
خواهرانم از خانهٔ پدربزرگم برگشتند.
جواب تمرینات
جواب صفحه 80 عربی هشتم
با توجه به متن درس جملههای درست و نادرست را مشخّص کنید.
معنی ها :
1-آهو کوچولو پشت کوه ها خانه های کشاورزان را دید
2-رئیس آهو ها سخن آهو را پذیرفت
3-آهوی کوچه گفت (من) باید بیندیشم.
4-آهو نخستین بار از هدهد پرسید.
5-گرگ ها پنچ (قلاده) بودند.
بخوانید و ترجمه کنید.
1- «لَّکُمْ فِیهَا فَوَاکِهُ کَثِیرَهٌ وَمِنْهَا تَأْکُلُونَ» المؤمنون 19
در آن برای شما میوههای زیادی است و از آنها میخورید.
2- «قَالُوا مَنْ فَعَلَ هَٰذَا بِآلِهَتِنَا» الأنبیاء 59
گفتند: چه کسی این (کار) را با خدایان ما کرده است؟
3- «وَلَا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَدًا» الکهف 49
و پروردگارت به کسی ستم نمیکند.
4- «إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآناً عَرَبِیّاً» الزُّخرُف 3
به درستی که ما قرآن را عربی قرار دادیم.
جواب صفحه 81 عربی هشتم
جملههای زیر را ترجمه کنید؛ سپس زیر فعل مضارع خط بکشید.
1- أَنتَ تَعْرِفُ اللُّغَهَ الْعَرَبیَّهَ جَیِّداً وَ أُخْتُکَ لا تَعْرِفُها مِثْلَکَ.
تو زبان عربی را خوب میدانی و خواهرت مانند تو نمیداند.
2- زَمیلُکَ لَبِسَ مَلابِسَ خَریفیَّهً؛ فَلِماذا أَنتَ لا تَلْبَسُ؟
همکلاسیات لباسهای پاییزی پوشیده است پس چرا تو نمیپوشی؟
3- أَنتِ شَعَرْتِ بِالْحُزْنِ أَمسِ وَ تَشعُرینَ بِالْفَرَحِ الْیَومَ.
تو دیروز احساس ناراحتی کردی و امروز احساس شادمانی (امروز شاد هستی) میکنی.
4- أنَا أَشعُرُ بِالصُّداعِ؛ سَأَذهَبُ إلَی الْمُستَوصَفِ.
من احساس سردرد میکنم (سردرد دارم.) به درمانگاه خواهم رفت.
جواب صفحه 82 عربی هشتم
ترجمه کنید
ضَحِکْتُ | خندیدم | أَضْحَکُ | میخندم |
قَذَفْتِ | انداختی | تَقْذِفینَ | میاندازی |
تَقْطَعُ | میبُرد | لا تَقْطَعُ | نمیبرد |
تَلْبَسونَ | میپوشید | لَبِسْتُم | پوشیدند |
تَقَْبَلانِ | میپذیرید | لاتَقَْبَلانِ | نمیپزیرد |
تَنْصُرُ | یاری میکنی | لا تَنْصُرُ | یاری نمیکنی |
قََرُبَ | نزدیک شد | یَقْرُبُ | نزدیک میشود |
مَلَکْنا | فرمانروایی کردیم | نَمْلِکُ | فرمانروایی میکنیم |
غَسَلْتُنَّ | شستید | سَتَغْسِلْنَ | خواهید شست |
یَفْهَمُ | میفهمد | سَوفَ یفَْهَمُ | خواهد فهمید |
در خانههای جدول کلمات مناسب بنویسید؛ سپس رمز را پیدا کنید.
أَنهار / صَداقَه / عَداوَه / جَعَلوا / تَقذِفنَ / ریاضیّ / تَکذِبنَ /
حَمامه / غالیَه / طالِبَه / حَوائِج / مَلَکوا / أَقمار/ أَعلام / فَنادِق
/ عُصفور/ نَظافَه / مِنضَدَه / تَقاعُد / والِدَه / سَأَلْتُم / سَمَکات /
شَهرَینِ
1- دوستی صَداقَه
2- میاندازید تَقذِفنَ
3- کبوتر حَمامه
4- ماهها أَقمار
5- گران غالیَه
6- فرمانروا شدند مَلَکوا
7- ورزشکار ریاضیّ
8- دانشآموز طالِبَه
9- دشمنی عَداوَه
10- دو ماه شَهرَینِ
11- نیازها حَوائِج
12- دروغ میگویید تَکذِبنَ
13- قرار دادند جَعَلوا
14- رودها أَنهار
15- پرسیدید سَأَلْتُم
16- ماهیها سَمَکات
17- بازنشستگی تَقاعُد
18- مادر والِدَه
19- پاکیزگی نَظافَه
20- گنجشک عُصفور
21- هتلها فَنادِق
22- میز مِنضَدَه
23- پرچمها أَعلام
رمز: «أذا مَلَکَ الأراذِلُ هَلَکَ الأفاضِلُ» وقتی که فرومایگان به فرمانروایی برسند، خوبان هلاک میشوند. (الإمامُ علیٌ)
ترجمه صفحه 84 عربی هشتم
بخوانید و ترجمه کنید.
إِنَّ الْحَسَدَ یَأْکُلُ الْحَسَناتِ کَما تَأْکُلُ النّارُ الْحَطَبَ.
همانا (قطعا) حسد خوبیها را میخورد (از بین میبرد) همانطور که آتش هیزم را میخورد.
اَلْأَمانهُ تَجلِبُ الِّرزقَ والْخیانَهُ تَجلَبُ الْفَقْر.
امانت روزی میآورد و خیانت فقر میآورد.
إِنَّ اللهَ جَمیلٌ یُحِبُّ الْجَمالَ.
همانا خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد.
إِضاعَهُ الْفُرصَهِ غُصَّهٌ.
از دست دادن (تلف کردن) فرصت موجب اندوه است.
إِنَّ حَوائِجَ النّاسِ إِلَیْکُم نِعمَهٌ مِنَ اللهِ.
همانا نیازهای مردم به شما نعمتی از خداست.