هم خانواده حاکم

هم خانواده کلمه حاکم: حکم-حکیم-احکام-محکوم-حکومت-محکوم

معني حاکم: پادشاه-فرمانروا-استاندار-کنونی-فرماندار

حاکم در لغت نامه دهخدا: حاکم

حاکم در فرهنگ فارسي: فرمانده

حاکم در فرهنگ معين: قاضی

حاکم در فرهنگ عميد: قاضی

مطالب مرتبط...

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...