متن نوحه برای نوجوانان
مجموعه: شعر و ترانه
ساربانا مهلتی دارم در این جا مشگلی
رفته از دستم گلی از وی نبردم حاصلی
اندر این دشت بلا رفته زدستم نوگلی
من حسین باوفا آرام جان گم کرده ام
ساربان بهر خدا یک ساعتی آهسته تر
اندر این دشت بلا گم گشته از من تاج سر
یعنی یک دنیا برادر از من خونین جگر
اندر این صحرا ززجور گوفیان گم کرده ام
ساربانا مهلتی تا تابر سر نعش حسین
راز دل گویم ببارم خون دل از هردو عین
در عزایش عالمی را پکنم از شور و شین
من برادر در میان خاک و خون گم کرده ام
مهلتی تا جستجویی اندرین صحرا کنم
در میان قتلگه من کشته ام پیدا کنم
بر سرنعش برادر دیده را دریا کنم
خاک بر فرقم که نور دیدگاه گم مرده ام
وقتی علم میبینم یاد علمدار میکنم
وقتی که غم میبینم یاد غم یار میکنم
وقتی که آب میبینم یاد لب سقا میکنم
وقتی که گل میبینم یاد گل لیلا میکنم
آقا به عشق کربلا می کشی عاقبت مرا
خونم حلالت آقا خونم حلالت
به عشق بین الرحمین می کشی ام چرا حسین
جون ناقابلمو بگیر اما منو کربلا ببر
چیزی ازت کم نمیشه بیا و آبرو بخر
دوست دارم اون روزی که وا می شه راه کربلا
تن صد پاره من مونده باشه تو سنگرا
زیر آفتاب بسوزه پیکر بی مزار من
زائرای کربلا رد بشن از کنار من
من كه مانند نى در نوایم عاشقم عاشق كربلایم
روز و شب در غم و شور و شینم عاشق كربلاى حسینم
خادم كوى آن نور عینم عبد درگاه آن مقتدایم
گر چه بگذشته دور جوانى لیك در پیرى و ناتوانى
بلبل آسا كنم نغمه خوانى تا كه باشد طنین در صدایم
یا حسین جز تو شاهى ندارم جز تو شاها پناهى ندارم
عاشقم من گناهى ندارم حق بود شاهد مدّعایم
یا حسین اى عزیز پیمبر زاده عصمتِ پاك داور
زیب عرش خدا پور حیدر با غم و عشق تو آشنایم
من چو مجنون صحرا نوردم آشنا با غم و رنج و دردم
تا فداى وفاى تو گردم در رثایت سخن مى سرایم
گشته ام تا به مهر تو پاى بند گر جدا گردَدَم بند از بند
نگسلم از تو یك لحظه پیوند اى شهید سر از تن جدایم
یا حسین جان عالم فدایت جان به قربان مهر و وفایت
بین كه (مردانى ) با وفایت اشك خون ریزد از دیده هایم
حق به محشر چو خواهد حسابم در سؤ الش بود این جوابم
ذاكر زاده بو ترابم مرثیت خوان آل عبایم
منبع:soognameh3.blogfa.com
emam8.com
دانلود متن و سبک روضه نوجوانان حضرت زینب سلام الله علیهما -( دسته گلای من )
2-2 minutes
دسته گلای من
فدای تو حسین
بذار که جون بدن
برای تو حسین
قسم به خونِ روی میخ در
اگه می ارزه اشکای خواهر
بزار بشن برای تو بی سر
حسین جان
تو رو قسم میدم
به غربت بابام
آبرومو بخر
جلوی بچه هام
قسم به روی نیلی زهرا
بزار برن یه وقت نبینن تا
کبوده روی)سیلی میخوره(خواهرت اینجا
حسین جان
با گریه هات داداش
خجالتم نده
جلوی بچه هات
گریه نکن بده
فدا سرت اگه شدن پرپر
فدا سر تو و علی اصغر
فدا سرت اگه شدن بی سر
حسین جان...
شاعر : حامد شریف و سجاد شرفخانی
منبع: گروه شاعران جواز نوکری
دانلود سبک
دانلود سبک
دانلود سبک
پنج شنبه
۲۳
شهریور
۱۳۹۶
ساعت
۳:۱۹
نوشته شده توسط
علی کفشگر فرزقی
شاعر:
حامد شریف
www.parsnaz.com
متن و شعر محرم کودکانه | شعر محرم برای کودکان و نوجوانان
6-7 minutes
دراین قسمت متن ها و شعر هاي محرم کودکانه را آورده ایم. عشق امام حسین پیر و جوان و کودک نمی شناسد، قیام او و مهربانی حسین و پدرش و پدر بزرگش را برای هر کس کـه تعریف کنید عاشق آن ها می شود. همه ی ساله کودکان و نوجوانان هم اقدام بـه تاسیس ایستگاه صلواتی و یا هیئت هاي بچه ها میکنند. در ادامه با مجله پارس ناز همراه باشید تا این شعرهای زیبا را مرور کنیم.
شعر محرم کودکانه
************
پیچیده توی کوچه
بوی گلاب و اسفند
خشکیده بر لب مـا
گلهاي سرخ لبخند
ماه محرم آمد
دلها چـه سوگوار اسـت
خورشید هم از این داغ
غمگین و داغدار اسـت
************
بازهم ماه محرم
آمده در کوچه مـا
خانهامان امروز روضه اسـت
میدهم مـن چای و خرما
از رقیه از سکینه
روزه میخواند و مـن هم
اشکهایم دانه دانه
میچکد آهسته کم کم
شور شد با اشکهایم
مزه حلوای شیرین
شور و شیرین قاطی هم
از گلویم رفته پایین
************
صبح تا شب یک سره
دوک می ریسد ننه
میگذارد زیر فرش
پولهایش را همه ی
میشمارد وقت خواب
دست رنجش را مدام
کاروان کربلا
مي نماید ثبت نام
یک دوهفته دیگر او
می شود حاجت روا
چون کبوتر می کشد
پر بـه سوی کربلا
************
یک نفر نوحه میخواند
با صدایی پر از سوز
آب یخ توی هیئت
پخش میکردم آن روز
درکنار خیابان
خیمه پارهاي بود
بچه سبز پوشی
توی گهوارهاي بود
تشنه بود آب میخواست
مـن بـه او آب دادم
بعد گهوارهاش را
یک کمی تاب دادم
کاش در کربلا بود
یک نفر پیش آنها
با همین آب یخها
با همین استکانها
************
مداحی کودکانه امام حسین
************
دویدم و دویدم بـه کربلا رسیدم
حالا بشید مهیا میخوایم بریم کربلا
شهر امام حسینه امام سوم مـا
کربلا شهر ماتم شهر مصیبت و غم
دوستان مـن گوش کنید تا ماجراشو بگم
حدود سال شصتم از شهر کوفه مردم
نامه زیاد نوشتن گفتن امام سوم
مـا مرد کارزاریم اما امام نداریم
اگر بیای بـه کوفه اطاعت از تـو داریم
وقتی امام قبول کرد رو سوی کوفه آورد
تنها گذاشتن اونو دروغگوهای نامرد
************
اي حسین اي کشته دین و نماز
بنده پاک خدای بی نیاز
اي حسین اي سرو آزاد جهان
دشمن ستم همه ی غارتگران
اي حسین اي بنده پاک خدا
بهر قرآن کرده اي جان را فدا
تـو حسینی، جدّ تـو پیغمبر اسـت
بر قلوب مؤمنان او رهبر اسـت
خواستی تا دین حق یاری کنی
بهر حفظ دین حق کاری کنی
ظالمان گفتند با مـا یارشو
با یزید و کافران همکارشو
دست رد بر سینه آنان زدی
دوربودی از گناهان و بدی
در نبردی نابرابر با سپاه کافران
جان خود کردی فدا اي جانِ جان
تـو شهیدی زنده اي پاینده اي
تا ابد در خاطر مـا زنده اي
************
یارِ امام برادرش
حُر و علیاکبرش
برای مـا مسلمونا
برای قرآن و خدا
تا باقی باشه دین مـا
دین پیامبر خدا
حالا امامِ خوب مـا
تنها میون دشمنا
کشته شدن دور و برش
حتی علی اصغرش
آخر شهید شد اون آقا
رفت آسمون پیش خدا
دشمنای دین خدا
اون آدمای بیحیا
بچهها رو، زدن کتک
هیچکی نیومد بـه کمک
کردن اسیر زود اونا رو
همه ی زن و بچهها رو
شهید شدن برای کی؟
اسیر شدن برای چی؟
شهید شدن مسلمونا
تشنه تـو دشت کربلا
تا قدر دین رو بدونیم
همه ی مسلمون بمونیم
************
سینه می زند بابا
توی کوچه مان امشب
بسته روی پیشانی
یک نوارِ «یا زینب»
فرشِ کوچکی را هم
او بـه کوچه آورده
شمع و شربت و پرچم
نذرِ بچه ها کرده
سینه میزنم مـن هم
با شعار یا «زهرا»
اسم دسته مـا هست:
دخترانِ عاشورا
************
شعر کودکانه تولد امام حسین
شعر کودکانه در مورد شهادت امام حسین
************
برای علی اصغر حسین «ع»
کودکی کـه پر کشید و رفت
خالی اسـت جای کوچکش
خاک کربلا همیشه ماند
تشنهي صدای کوچکش
داشت غربتی همیشگی
چشم آشنای کوچکش
توی ذهن کربلا هنوز
مانده ردّپای کوچکش
حرفهاي او بزرگ بود
مثل دستهاي کوچکش
ناخدای قلبهاي ماست
قلب با خدای کوچکش
************
غربت و غم میباره از آسمون
قد تموم دونههاي بارون
تـو کوچهها بوی محرم مییاد
از دور دورا حضرت آدم مییاد
یکی یکی میان بـه دنبال هم
فرشتهها برای سوگ و ماتم
نشسه غم رو سینههاي مردم
آتیش گرفته خوشههاي گندم
پرچمای سیاه هوایی شدن
عشقای ساده هم خدایی شدن
هرکی می بینی یا حسین میخونه
امام حسین و از خودش میدونه
نام حسین هنوز چقد غریبه
هرچی بگی امام حسین نجیبه
غریبی امام حسین ساده نیس
هرکی با او نباشه آزاده نیس
کربلا رو با آب و تاب شناختیم
با گریه و قحطی آب شناختیم
امام حسین تشنه دریا نبود
عباس او فقط یه سقا نبود
دس بزنه بـه هرچی دریا میشه
تموم درهای خدا وامیشه
************
محرم شد محرم شد
دل گل ها پر از غم شد
نگاه كوچه ي مـا باز
پر از پرواز پرچم شد
سرودم یا علی اصغر
درود اي غنچه ي پرپر
قلم لرزید و شد دفتر
ز ابر دیدگانم تر
سرودم یا علی اكبر
تـو بودی مثل پیغمبر
نگاهم شد پر از خنجر
ندیدم مـن تـو را دیگر
************
امام سوم مـا کـه مشهوره تـو دنیا
با ظالمان میجنگید با مظلومان می خندید
قرآن زیاد میخونده تـو سختیها نمونده
گشته توی کربلا شهید راه خدا
توصیه کرده بـه مـا آقای خوب دنیا
امر بـه مشهور کنید کمک بـه ستمدیده کنید
وقتی کـه آب میخوریم درود میدیم بـه آقا
بچههاي حسینی آب می خورید؟ بفرما
************
شعر کودکانه درباره امام حسین«ع»
نوحه کودکانه محرم
************
دخترکربلا
یک لحظه ببند چشم خودرا
تا قصهاي آشنا ببینی
پایان قشنگ کربلا را
از دختر کربلا ببینی
پس خوب ببین کـه دختر آن جاست
بالای سر پدر نشسته
از لرزش شانههاش پیداست
بغضی کـه بـه حنجرش شکسته
گقتی کـه چقدر کوچک اسـت او
افتاده بـه خاک از غم و درد
اي کاش کسی میآمد وی را
از روی زمین بلند می کرد
حالا تـو ببین ادامهاش را
پایان قشنگ قصه اینجاست
او نیز ادامه حسین اسـت
دیدی کـه خودش چگونه برخاست
برخاست بـه جنگ دشمنان رفت
اینبار خودش بدون بابا
برخاست بـه دیگران بگوید
فریاد بلند کربلا را
************
چشم کبوتر
خیس اسـت از غم
زیرا رسیده ماه محرم
او نیز، چون مـن
اندوه دارد
بر شانه از درد
یک کوه دارد
پر می زند باز
تا کربلایت
پیغامی از مـن
دارد برایت
یک قلب کوچک
در سینه دارد
قلبی شبیه
آیینه دارد
در قلب او هست
یک نام زیبا
آن نام زیبا
مولاست، مولا
************
صدای طبل و زنجیر
می آید از خیابان
غمی نشسته امشب
بـه قلب پیر و جوان
صدای واحسینا
پیچیده در هر کجا
زنده شده دوباره
خاطره کربلا
گردیده یک عالمی
در سوگ او سیه پوش
مردم همه ی عزادار
با اشک و غم هم آغوش
آمد محرم باز
صدای اشک و ناله
روئیده در کربلا
گل هاي سرخ لاله
************
شعر کودکانه محرم مهد کودک
شعر کودکانه محرم برای پیش دبستانی
************
آری حسینم
یک قهرمان بود
او یک فرشته
از آسمان بود
هم مهربان بود
هم با خدا بود
شیری دلاور
در کربلا بود
در راه اسلام
با ستم جنگید
از خون پاکش
صد لاله روئید
او رفت و غصه
بر خانه در زد
از چهرهي شهر
لبخند پر زد