آرایه های ادبی درس سوم فارسی هفتم نسل آینده ساز

آینده ساز  ( ترکیت وصفی ) صفت تفضیلی  آینده سازتر ، آینده سازترین

*جوان و نوجوان ، چشمه جوشان نیرو و استعداد است . ( جمله ادبی )

در این جمله آرایه ادبی  تشبیه بکار رفته است .  جوان و نوجوانان ( مشبه ) به  چشمه   ( مشبه به ) جوشان نیرو و استعداد( وجه شبه ) و ادات شبه محذوف است .

استعداد = توانایی  درونی

*جوان ،یعنی آینده ، جوان خوب برای یک  کشور ، یعنی آینده خوب ، جوانان و نوجوانان ما  اهل فکر کردن ، دریافتن و تحلیل کردن هستند.

فکر کردن ، دریافتن و تحلیل کردن ( مصدر  و جزء اسم ها هستند ) و ( مراعات النظیر هستند )

دریافتن = فهمیدند / تحلیل کردن = پردازش کردن

*این هم امتیاز دیگری است .

امتیاز = وجه تمایز

*همه آنجه در تحلیل های دشمنان این ملت و این کشور به عنوان نقطه مرکزی  مشاهده می شود . ( جمله )

مشاهده می شود = دیده می شود ( هم خانواده  : شاهد، شواهد ، شهود )

*این است که این نسل جوان و پر شور و آینده ساز  را از راه های مختلف برای ساختن ایران آباد و آزاد و مومن و پاکیزه آینده ، ناتوان کنند.(جمله)

جوان ، پرشور و آینده ساز ( مراعات النظیر ) /  آباد و آزاد و مومن و پاکیزه آینده ( مراعات النظیر )

مومن = با ایمان ، کسی که دارای ایمان است ( هم خانواده : امین ، امن ، امنیت )  / ناتوان = عاجز

*اما به رغم تلاش های دشمنان ، واقعیت ، عکس این است .( جمله )

رغم = با وجود ، برخلاف  / واقعیت = حقیقت موضوع  / عکی این = خلاف این

*من به هیچ وجه قبول نمی کنم حرف ها و تحلیل های کسانی را  که گاهی در برخی از مطبوعات یا رسانه ها از انجراف نسل جوان سخن می گویند . ( جمله )

به هیچ وجه = به هیچ صورت و شکل  / مطبوعات = روزنامه ها ، هر چیزی که چاپ شود ( از ریشه طبع یعنی چاپ و مفرد آن مطبوعه)/رسانه – صدا و سیما  / انحراف = ازراه درست خارج شدن

*این طور نیست . ( جمله )

*اگر گاهی اشتباه و خطایی از جوان سر بزند ،

اشتباه و خطایی ( مترادف هستند )

سر بزند = دچار مشکل شوند

*با توجه به دل پاک و نورانی جوان ، این اشتباه کاملا قابل جبران است .

دل پاک و نورانی ( مراعات النظیر )  /  دل پاک ( ترکیب وصفی ) /  اشتباه کاملا قابل جبران است ( می توانند اشتباه خود را جبران کند)

* اینها چرا  صَلاح و پاکدامنی و پارسایی و صداقت جوانان را نمی بینند؟ (وجه پرسشی )

صَلاح = درستکاری ( هم خانواده : مصلح ، اصلاح ) /پاکدامنی = دوری از گناه /پارسایی = زهد و تقوا /صداقت =راستگویی ( هم خانواده : صادق ، صدق )

پاکدامنی و پارسایی و صداقت ( مراعات النظیر )

*چرا شور و شعور جوانان را نمی بینند؟( وجه پرسشی – نوع زبانی )

* متخصصان و دانشمندان جهانی مجبور شده اند؛

متخصصان و دانشمندان ( جمع نشانه دار با - ان - ) ( هم خانواده متخصصان: تخصص ، اختصاص ، مختص )

* اعتراف کنندکه جوانان ما با پشتوانه ایمان و همت و غیرت ، توانسته اند استعداد جوشان و پنهان خود را آشکار کنند .

اعتراف کنند = بازگو کنند ( هم خانواده : معترف )  / همت = تلاش و اراده / غیرت = آبرو ، مردانگی داشتن

ایمان و همت و غیرت ( مراعات النظیر )  / استعدادجوشان ( ترکیب وصفی ) جوشان و پنهان ( مراعات النظیر )

*وقتی جوان های ما خرمشهر را باز پس گرفته بودند ، اوایل ریاست جمهوری بنده بود .

بازپس ( قید تکرار )  / باز پس گرفته بودند = دوباره پس گرفتند / اوایل= اول  ( جمع مکسر ) نکته قابل توجه : جمع مکسر نوعی از جمع می باشد که نشانه ندارد و از مفهوم کلمات وجمله جمع بودن آن را دریافت می کنیم .

* یک هیأت جهانی به ایران آمد .

هیآت = دسته و گروه

* و رئیس آن به من گفت :

جمله نوعش زبانی است و وجه آن خبری است .

* امروز در دنیاو ضع  شما با یک سال پیش ، از زمین  تا آسمان تفاوت کرده است .

از زمین تا آسمان تفاوت کرده است ( کنایه است یعنی به کلی تغییر کرده است )

* راست می  گفت .

* دنیا باور نمی کرد (ایمان نداشت ، عقیده نداشت )

*جوانان ما ، بسیجیان ما و ارتش ما بتوانند خرمشهر را با آن همه استحکاماتی که دشمن و پشتیبانانش درست کرده بودند ، پس بگیرند .

بسیجیان ما و ارتش ما ( مراعات النظیر) 

استحکاماتی =  پشتوانه ، موانعی که برای مقابله با دشمن ساخته می شود ( هم خانواده : مستحکم ، محکم) / پشتیبانانش = حامیانش

* جامعه ما بحمدالله  از میلیون ها جوان و دختر و پسر برخوردار است .

بحمدالله = به شکر خدا ( واژه عربی ) / برخوردار = شامل (از محاسن زیادی برخوردار است )

* این مایه افتخار برای ملت ماست .

مایه= باعث، سبب  ( مایع به معنای یکی از حالت های ماده که جامد ، مایع ، گاز است )  / افتخار = سر بلندی (هم خانواده : مفاخر ، فاخر)

* این ملت بایدبه وجود این همه جوان ،  این همه استعداد و این همه دل پاک و نورانی ببالد .

دل پاک و نورانی ( مراعات النظیر) / ببالد = افتخار کند

* جوان هم باید به کشور خود ، به انقلاب خود ، به نظام اسلامی خود و به پرچم بر افراشته اسلام خود ببالد و آینده را بسازد. (5 جمله )

ببالد در پایان جملات بالا به قرینه لفظی حذف شده است .

برافراشته = بلندکرده

* آینده با حرف ، ساخته نمی شود ؛

باید برای رسیدن به هدف عمل کرد (به عمل کار برآید به سخندانی نیست )

* با کار هوشمندانه و مومنانه ساخته می شود ؛

* باید کار کنید. (فعل امر )

* آن هم کار هوشمندانه و برخوردار از پشتوانه ایمان .

* به شما جوانان به عنوان فرزندان عزیز و پاره های دل این ملت .... می گویم:

عزیز =گرانقدر ( عزیزترین چیز )

* عزیزان من ، کار کنید؛( ای حرف ندا حذف شده است / عزیز ان  منادا می باشد و با هم یک شبه جمله است )

* امروز دشمنان نمی خواهند دانشگاه  و درس و مدرسه و معلم باشد .

دانشگاه و درس و مدرسه و معلم ( مراعات النظیر )

* دشمان ما نمی خواهند میلیون ها جوان با درس خواندن و حفظ ایمان و رستگاری  و پارسایی و پاکدامنی شان دراین منطقه فردای شکوهمندی را برای ایران مقتدر به وجود بیاورند.

خواندن ( مصدر ) ( توجه کنید : مصدر شخص و شمار ندارد و زمان بندی ندارد و ( ن ) مصدری دارد به جای شناسه و مصدر انجام دادن کار یا روی دادن حالتی را توضیح می دهد ، مثلا خواندن  به کا رخواندن و نوشتن به کار نوشتن اشاره دارد و این مطالب تفاوت فعل و مصدر است   / پارسایی و پاکدامنی ( مترادف )

دشمنان ما نمی خواهند = دشمنان ما نمی خواهند کشور علم داشته باشد/ حفظ ایمان = نگهداری ایمان(هم خانواده : حافظ ، حفظ ، محافظت  )   فردای =آینده / شکوهمندی= با شکوه ، با عظمتمقتدر= پر توان ، با قدرت  (هم خانواده : قادر ، قدرت ، مقدر ) 

*ایمان و پاکدامنی تان را حفظ کنید . ( فعل امر )

* درستان را خوب بخوانید .( فعل امر)

*و جوانی تان را قدر بدانید؛ ( فعل امر )

قدر بدانید= برایش ارزش قایل شوید

*این نیرو و نشاط باید در راه به دست آوردن این ارزش های والا خرج شود ، وقعتش هم آلان است .

نیرو و نشاط ( مراعات النظیر )/ به دست آوردن ( مصدر ) / ارزش های والا ( ترکیب وصفی )ارزش (مضاف) های ( مضاف الیه) والا ( صفت بیانی )

والا = برتر و ناب ( هم خانواده: متعال ، تعالی )/ الان= اکنون

*شما امروز در سال های طلایی عمر خود قرار دارید و خدای متعال هم به شما کمک خواهد کرد.

سال های طلایی ( ترکیب وصفی ) سال ( مضاف ) های ( مضاف الیه )  طلایی ( صفت نسبی ) خواهند کرد ( فعل مستقبل ، آینده )

متعال = بلند مرتبه ( هم خانواده : عالی ، اعلی ، علی )

* از این فرصت خوب زندگی و از دامان گرم و مهربان نظام اسلامی و انقلاب اسلامی – که بحمدالله توانسته این همه جوان مومن و خوب را در درون خویش پرورش دهد- بهترین استفاده را بکنید.

دامان گرم و مهربان نظام اسلامی ( آرایه تشخیص )  / گرم و مهربان ( مراعات النظیر ) دامان گرم و مهربان ( ترکیب وصفی )

بحمدالله = به شکر خدا / مومن = با ایمان ( هم خانواده : امن ، امین ، امنیت )

منبع مطلب : kelas-majazi.blogfa.com

مدیر محترم سایت kelas-majazi.blogfa.com لطفا اعلامیه سیاه بالای سایت را مطالعه کنید.

معنی درس سوم فارسی هفتم

معنی درس سوم فارسی هفتم

کلمات و شعر های درس 3 فارسی هفتم

معنی شعر های فارسی هفتم

درس سوم :: نسل آینده

معنی کلمات نسل آینده فارسی هفتم

🍂 تحلیل: بررسی
🍂 به رغم: برخلاف
🍂 مطبوعات: نشریات، روزنامه ها و مجلات
🍂 انحراف: گمراهی
🍂 صلاح: درستی
🍂 پارسایی: تقوا، پرهیزگاری
🍂 همت: تلاش
🍂 جوشان: جاری، پرشور
🍂 هیئت: گروه
🍂 بحمدالله: شکر خدا
🍂 ببالد: افتخار کند
🍂 شکوهمند: با عظمت، با شکوه
🍂 مقتدر: توانا، با اقتدار
🍂 والا: بالا، عالی
🍂 متعال: بلندمرتبه
🍂 پرورش دهد: بزرگ کند، تربیت کند.

نسل آینده فارسی هفتم

نوع نثر:ساده وروان
دارای واژه های قابل فهم.

🔷معنی جمله های دشوار:
سطر ۱_۴:جوان و نوجوان،چشمه ی جوشان نیرو و استعداد است.

 جوان و نوجوان پر از توانایی،قدرت و قابلیت است.
آرایه:جوان و نوجوان:تناسب
جوان و نوجوان مانند چشمه:تشبیه
نیرو و استعداد مانند چشمه. می جوشد:تشبیه
نکته:استفاده از قلاب[ ] :وقتی مطلبی را برای فهم بیشتر خواننده از خودمان به متن اصلی اضافه کنیم آن را داخل قلاب قرار می دهیم.

🔷سطر۱۴ : امروز در دنیا وضع شمابا یک سال پیش ،از زمین تا آسمان تفاوت کرده است.
آرایه ادبی:زمین و آسمان تناسب و تقابل
از زمین تا آسمان تفاوت کرده است:کنایه از،به طور کلی ،تغییر کرده است

🔷سطر۱۵:دنیا باور نمی کرد…..دنیا منظور مردم دنیا
سطر۲۰:آینده با حرف ساخته نمی شودبا کار هوشمندانه و مومنانه ساخته می شود
مفهوم کلی{آن چیزی که مهم است،عمل کردن است نه حرف زدن.}
بیتی از سعدی….
سعد یا گرچه سخندان و مصالح گویی/به عمل کار برآید به سخندانی نیست.

🔷سطر۲۲:به شما جوانان به عنوان فرزندان عزیزو پاره های دل این ملت…
آرایه:پاره های دل:کنایه از بسیار عزیز و گرامی

🔷سطر۲۶:جوانی تان راقدر بدانید
 ارزش دوره جوانی را بدانید و از آن خوب استفاده کنید
نکته دستوری:«را»به صورت فک اضافه به کار رفته است.یعنی بین مضاف و مضاف الیه آمده است و مضاف الیه را مقدم کرده است(مضاف الیه اول آمده بعد مضاف)
قدر جوانی تان را بدانید
قدر:مفعول
تان:مضاف الیه‌

معنی شعر توفیق ادب هفتم

🔴قالب شعر : مثنوی

مولانا جلال الدین محمد بلخی معروف به مولوی یا مولانا، عارف و شاعر بزرگ قرن ھفتم.
آثار : مثنوی معنوی، دیوان شمس

1- ای خدا ای فضل تو حاجت روا / با تو یاد هیچ کس نبود روا

در این بیت روا در مصراع اول به معنای بر آورده کردن است و در مصراع دوم به معنای شایسته.
 ای خدایی که لطف و احسان تو نیاز های ما را برآورده می کند. با وجود تو، یاد کردن از هیچ کس شایسته نیست.

2- قطره ی دانش که بخشیدی ز پیش / متصل گردان به دریاهای خویش

قطره نماد کمی و دریا نماد بسیاری است.

  علم اندکی که از نزد خودت به ما بخشیدی به دریای علم خودت متصل کن. مفهوم بیت: خدایا علم ما را زیاد کن.

3- صد هزاران دام و دانه است ای خدا / ما چو مرغان حریصی بینوا

دام و دانه: نماد مشکلات و گرفتاری های دنیوی است.
  ای خدا در مسیر زندگی ما هزاران گرفتاری وجود دارد در حالی که ما همچون پرندگانی طمع کار و بیچاره ایم.
( در این بیت ما انسان ها به پرندگان حریص و بیچاره تشبیه شده ایم. ما: مشبه – مرغان: مشبه به)

4- گر هزاران دام باشد هر قدم / چون تو با مایی نباشد هیچ غم

 اگر هزاران گرفتاری هم جلو راه ما باشد، وقتی تو با ما باشی هیچ غمی نداریم.

5- از خدا جوییم توفیق ادب / بی ادب محروم شد از لطف رب

 از خدا می خواهیم که در فراگیری ادب و فرهنگ درست ما را یاری دهد. زیرا انسان بی ادب از رحمت خدا بی نصیب است.

6-  بی ادب تنها نه خود را داشت بد / بلکه آتش در همه آفاق زد

 آدم بی ادب نه فقط به خودش بدی میکند. بلکه بدی او همه جهان را در برمی گیرد.

منبع مطلب : hamgamdars.com

مدیر محترم سایت hamgamdars.com لطفا اعلامیه سیاه بالای سایت را مطالعه کنید.

هفتمی ها

هفتمی ها

آرایه های ادبی لازم در هفتم

آرایه های ادبی :

 1 ـ تشخیص (آدم نِمایی ـ جان بخشی به اَشیاء ـ شَخصیّت بخشی ) :

نسبت دادن اعمالِ انسانی به غیرِ انسان را  تشخیص می گویند.

مثال :

اَبر  از شوقِ کِه می خَندد بدین سان قاه قاه : در این مصراع آرایه ی تشخیص 

وجود دارد (عَمَلِ خندیدن که مُتُعَلِّق به انسان است را به « اَبر» نسبت داده است.)

 2ـ واج آرایی (نغمه ی حروف): هر گاه یک حرف چندین بار برای تاًکید تکرار شود.

مثال :

 ـ جان  بی جمال جانان میل جهان ندارد /هر کس که این ندارد حَقّا که آن ندارد 

(واج آرایی با تکرار صامت « ج»  )

ـ رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار / دستم اندر ساعد ساقی سیمین ساق بود

 (واج آرایی با تکرار صامت « س» )

 3ـ تکرار : هر گاه یک یا چند کلمه بیش از دو بار در شعر یا نثر بیاید به طوری که بر 

زیبایی سخن یا شعر بیفزاید.

مثال :  

ـ از دَر  دَر آمدی و من اَز خود به دَر شُدم  / گویی کَزین جَهان به جَهان دگر شدم 

( تکرار واژه ی « در» و « جهان» )

4ـ تَضاد ( طِباق ،  مُتَّضاد ، مُخالف ) : دو کلمه از نظر معنی، مُخالف همدیگر باشند.

مثال :

 ـ شاه وگدا به دیده دریادلان یکیست / پوشیده است پست وبلند زمین درآب  

 5 ـ مُراعات النظیر(شبکه ی  معنایی ـ تَناسب ـ  زنجیره معنایی): 

آوردن چند کلمه از یک مجموعه است که با هم تناسب دارند این تناسب می تواند 

از نظر جنس، نوع ، مکان، زمان ـ همراهی و... باشد.

مثال : 

ابر و باد ومَه و خورشید وفَلَک در کارند/ تا تو نانی به کف آری و به غِفلت نخوری (سعدی)

در این بیت از سعدی واژه های  ابر ، باد ، مَه ، خورشید و فَلَک همه از یک مجموعه هستند. 

مثالی دیگر :

اَرغَوان جامِ عقیقی به سَمَن خواهد داد/چَشمِ نرگس به شقایق نگران خواهد شد(حافظ)

 در این بیت از حافظ واژه های  اَرغَوان ، عَقیق ، سَمَن ، نرگس ، شقایق همه اسم گُل

هستند.

 6 ـ ضَربُ المَثَل ( تَمثیل ) : سُخَنی که در میان عُموم مردم معروف شده و در بَردارنده ی

  نکته یا لطیفه یا پندی باشد .   

(درباره ی نیکی کردن):

تو نیکی می کُن و دَر دجله اَنداز /  که ایزَد دَربیابانَت دَهَد باز 

 (درباره ی دوستی): 

دوست آن باشد که گیرَد دست دوست / دَر پریشان حالی ودَرماندگی  (سعدی )  

(درباره ی امیدواری) :

 دَر نااُمیدی بَسی  اُمید است / پایانِ شَب سیه سپید است (نظامی گنجَوی )  

(درباره ی نداشتنِ غرور):

آینه چون نقش تو بنمود راست  /خودشکن آینه شکستن خَطاست (نظامی گنجَوی)

 (درباره ی کار بیهوده کردن):

(زیره به کرمان می برد چُغُندَر به هَرات) 

(آب در هاوَن کوبیدَن)

 (درباره ی صبر و بردباری داشتن):

  گر صبر کُنی ز غوره حَلوا سازی  

یا  « صبر و ظَفَر هر دو دوستانِ قدیم اند  /  بر اثرِ صبر  نوبتِ ظَفَر  آیَد »

7ـ تشبیه : مانند کردنِ چیزی است به چیز دیگر ( هر تشبیه دارای 4 رُکن است)

 1ـ رُکن اوّل ( مُشَبّه): کلمه ای است که قَصد تَشبیه کردنِ آن را داریم.

 2ـ رُکن دوّم( مُشَبّه به):همان چیزی یا کسی است که مشبه ،به آن تشبیه می شود، 

در واقع همان تشبیه ماست.

 3ـ رُکن سوّم(وَجهِ شَبَه):ویژگی مشترک میان مُشَبّه و  مُشَبّه به  است که به آن 

وجهِ شَبَه می گویند.

4ـ رُکن چهارم(اَداتِ تَشبیه):کلمه ای است که مُشَبّه و  مُشَبّه به را به هم پیوند 

می دهد.مانند:[مثل، همچون، چون، همانند،مانند، بسانِ ، چو ،... ]

مثال:« مادَر همانند    آب روانی  ،   پاک و زُلال  است »  

  مُشَبَّه   اَداتِ تَشبیه    مُشَبَّه به    وَجه شَبَه

8 ـ کِنایه :در لُغَت به معنی پوشیده سُخَن گفتن است و هر گاه عِبارت یا جُمله  

ترکیبی دردو مَعنایِ دور و نزدیک به کار رَوَد به گونه ای که ذهنِ ما را از مَعنایِ 

نزدیک پی به معنایِ دورِ آن ببَرَد این آرایه ایجاد می شود،بسیاری از تکیه کلام های 

روزانه و ضرب المثل ها نوعی کنایه هستند. 

(بیش تر کنایه ها ریشه ی فعلی هستند.)مثال : 

ـ فلانی دَهانش بوی شیر می دهد ( بچّه بودن  یا هنوز کودک هستی )

ـ دم  به تَله ندادن  ( گیر نیفتادن  )

ـ پا توی کفش کسی نکردن  ( دخالت در کار کسی )    

 ـ آب غوره نگیر ( گریه نکن )

ـ پنبه را  از گوشت در بیاور  ( خوب گوش کن )    

 ـ پشتِ پا زدن ( ترک کردن )

ـ  از کوره در رفتن ( عصبانی شدن ) 

 ـ آستین بالا زدن  (  آماده شدن )

ـ شکستنی است  ( با احتیاط  حمل شود )    

ـ چهره بگشادن  ( شاد شدن )

9ـ مبالغه ( اغراق- غلو ): آن است که در توصیف،مدح یا ذم یک شخص یا یک صحنه

 زیاده روی کنیم. زیاده روی در میان حالت و صفتی است به گونه ای که بسیار بزرگتر

 یا بسیار کوچکتر از آن چه که هست نشان داده شود وپذیرفتن آن از نظر عقل وعادت،

محال یا بسیار بعید باشد.

1-زسم ستوران درآن پهن دشت/زمین شد شش و آسمان گشت هشت (فردوسی)

مقصود شاعر این است که از شدت سم کوفتن اسبان وکثرت سوارکاران یک طبقه از

هفت طبقه ی زمین،به صورت گرد به آسمان رفت ودرنتیجه زمین شش طبقه شد و

آسمان هشت طبقه شد.


2 ـ خروشید و جوشید و بَرکَند خاک / ز سُمّش زمین شد همه چاک چاک

3- شودکوه آهن چو دریای آب/اگر بشنود نام افراسیاب 

4- آه سعدی اثر کند درسنگ / نکند در تو سنگدل تاثیر  

5- به مرگ سیاوش سیه پوشد آب / کند زار نفرین بر افراسیاب

6- هر وقت باران می بارد با خود می گویم،لابد دل آسمان برایت تنگ شده است. 

تو ای زیباترین تابلوی آفرینش! شانه هایت تکیه گاه همیشگی من است. 

چشمانت چراغ شب هایم. بهترین موسیقی زندگیم تپش قلب توست. 

10 ـ تخلّص : به اسم شاعر ، تخلّص می گویند که معمولاً در بیت آخر یا یک بیت

مانده به آخر می آید.

مثال :

سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی/ عشق محمد بس است و آل محمد

 (سعدی: تخلّص)

منبع مطلب : amouzesheriazi.blogsky.com

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...