معنی لغات درس 15 فارسی ششم ابتدایی
1- جور : ظلم وستم
2- زار : ناتوان ضعیف
3- بیخ وبن : ریشه بنیاد
4- موسم : فصل وقت هنگام
5- حاصل : میوه ثمر
6- توده : تپه پشته
7- هیمه : هیزم
8- آوخ : آخ افسوس
9- آتشگر : آتش افروز روشن کننده آتش
10- ادبار : بدبختی سیه روزی
11- خوار : پست حقیر
12- فرجام : عاقبت کار پایان
13- دهقان: کشاورز
14- سزاوار : شایسته
15- جاهل : نادان
16- فلان : اشاره به یک شخص یا یک چیز نامعلوم
17- بگریست: گریه کرد
معنی شعر میوه هنر درس پانزدهم فارسی ششم
1-آیا آن قصه را شنیده اید که روزی درباغ سپیدار از ظلم و ستم تبر ناله ای از سر ناتوانی سر داد؟
2-که از دست تیشه ی هیزم شکن و اره ی نجار نه ریشه برایم باقی مانده و نه شاخه
3-تبر آهسته به او گفت گناه تو این بوده است که اکنون زمان میوه دادن است اما تو میوه ای نداری.
4- تا شب صدای تبر قطع نشد و صبح در آن باغ توده ای از هیزم جمع شده بود .
5- وقتی که کشاورز تنور خود را از این هیزم ها روشن کرد سپیدار گریه کرد و دوباره گفت:
6- افسوس که تبدیل به هیزم شدم و جهان آتش افروز تن من را این چنین از آتش بدبختی سوزاند
7-شعله به او خندید که از دست چه کسی شکایت می کنی ؟ بی ارزشی تو تو را این گونه پست وحقیر کرد .
8-آن شاخه ای که رشد کند و میوه ای ندهد در نهایت شایستهی چیزی به جز سوختن نیست.
9-ثمره ی انسان دانش و حکمت است ای کسی که هنر و دانش اندوختهای اکنون زمان ارائه کردن این هنر و دانش است .
10- سخن بیهوده ای که به آن عمل نشود چه فایده ای دارد ؟ رفتار و عملت را درست کن که سخن گفتن بدون عمل سودی ندارد.
11- اگر شب و روز و ماه و سال تو آسان و بدون کار مفیدی بگذرد . زمان پاداش گرفتن و دیدن نتیجه ی عمل کار تو دشوار می