واژه های درس چهارم فارسی پنجم ابتدایی
↵ آراست = زینت داد، زیبا کرد، آرایش کرد ↵ پروردن = پرورش، تربیت
↵ معلوم = مشخص، معین ↵ بهره گیرند = استفاده ببرند
↵ بی شک = بی تردید، بی گمان ↵ بازرگان = تاجر
↵ اندوختن = جمع کردن، پس انداز کردن، ذخیره ↵ خصلت = خوی، صفت، ویژگی
↵ کاهلی = تنبلی ↵ مقصد = جایی که قصد رفتن شده است
↵ بکوشید = سعی کرد ↵ حوادث = رویدادها – حادثه ها
↵ کسب = درآمد ↵ گرد خود = دور خود
↵ معمولا = بیشتر اوقات ↵ مقام = مرتبه
↵ روی بگرداند = برگردد، پشیمان شود
↵ اسباب = سبب، علت ها ↵ مراقبت = نگهداری
↵ غفلت ورزد = بی توجهی کند ↵ تهیدست = فقیر
↵ چارپایان = حیواناتی که دو دست و دو پا دارند
↵ خشنود = راضی، خوشحال ↵ فضیلت = نیکویی، برتری
↵ گمنام = بی نام و نشان ↵ فروغ = روشنایی، درخشش
↵ نیکویی = خوبی، بسندیده بودن
↵ نهان = مخفی ↵ موذی = آزاردهنده، اذیت کننده
↵ هلاک = نابود کردن، از بین بردن