حکایت همدلی و اتحاد ادبیات پایه هشتم
معنی روان متن : حاکمی فرزندان خود
را نصحیت می کرد و در حین نصحیت کردن یک تیر از تیردان بیرون آورد و به
آنها داد و گفت : این چوب را بشکنید . با نیروی کمی تیر شکست و بار دیگر دو
عدد تیر به آنها داد دوباره به آسانی شکسته شد .
به همین ترتیب تعداد تیر ها را زیاد می کرد تا تعداد تیرها به ده تا رسید و فرزندان دیگر نتوانستند آن تیر ها را بشکنند .
به طرف فرزندان نگاه کرد و گفت : ای فرزندان من ، وضعیت شما در زندگی این گونه است تا زمانی که همراه هم باشید دشمن نمی تواند به شما مسلط شود و سالیان درازی می توانید بر تمام دشمنان مسلط شوید .
دانش های ادبی : ای فرزندان ( حرف ندا و منادا ) / یاور و پشتیبان ( مترادف و مراعات النظیر ) /پیروز و ظفرمند ( مترادف و مراعات النظیر )
دانش زبانی : خو را ( به خود ) حرف اضافه و متمم / تیری ( یک تیر ) ( ی ) نکره / فرمانروایی ( ی ) نکره / دیگر بار ( بار دیگر ) ترکیب اضافی مغلوب / اندک نیرویی ( ترکیب وصفی مغلوب ) /باز ( قید تکرار) / بییش ( بیشتر صفت تفضیلی ) / دراز ( قید زمان )