انشا در مورد زمستان با مقدمه و نتیجه
به نام خدا ساده پوش فصلها زمستان، ساده پوش فصل ها، در این حوالی قدم می زند؛ نقش پای گذارش، بر خیابان های مغموم می ماند، و توجه رهگذران بی حواس را به خود جلب می کند. موج نفس های سردش، قطره اشک های ابران گریان را نوازش میکند و با آرامش جذاب و لبخند سپیدش، دانه های نرم و زیبا روی برف را به انسان های چشم انتظار هدیه می کند.
٢. معتدل کننده احساسها نسیم دل انگیزی که قلب ها را به سوی خویش، روانه می کند، شمیم نوگلان درختهای پر جنب و جوش، عقل را از سر انسان می باید؛ احساسات نهفته ای در این حال و هوا، غنچه می کند و حس شادمانی را به درون رگها روانه می کند. بهار، همان معتدل کننده احساسها، عواطف بی رنگ را تغییر می دهد؛ احساهای سرد و سوزان را تنظیم می کند. تابلوی زندگی را با نقش و نگار می آراید، پنجره دید و افکار را می گشاید و نوید روزی نو را در دل ها می رقصاند
ساز امید عشق، دکلمه ای پر احساس، که ساز امید می نوازد؛ دوست داشتنی بی انتها که قلب آیینه ای را می درخشاند؛ ترسی دلربا که آزمونیست برای عشق معلمی که درس عاطفه را می آموزاند، و کلاس مهر و محبت را برگزار میکند. عشق آبنباتی است که شیرینی آن، عجیب به دل می چسبد؛ طبیعت عشق باعث شکفتن دلها و جانها، در قلمرو باشکوه می شود. عشق، یاد آورنده خاطرات خوش، روح هر کسی را جوان و شاداب می گرداند. زنده باد عشق! زنده باد زندگی
مقدمه :
فصل زمستان به فصل سفیدی معروف است و فکر ما را بیشتر به برف و ادم برفی میبرد …
بازی با برف ، سرسره بازی در کوه های برفی و درست کردن ادم برفی از جمله لذت های این فصل زیبا است .
انشا:
فصل زمستان یکی از چهار فصل زیبای خداست.
هوای سرد و دلچسب آن همراه با بلورهای درخشان برفش، خاطره انگیز ترین صحنه ها را می سازد.
درست کردن آدم برفی با دماغ هویجی و شال گردن بافتنی زیبایش، لذت بخش ترین تفریحات زمستان است.
زمستان، روز هایش کوتاه و شب هایش بلند است؛ آنقدر بلند که درخت ها و گل ها و سبزه ها، با لالایی اش به خواب می روند.
گاه گاهی شاخه های به خواب رفته شان کلاهی سفید از برف بر سر می کنند و زمین با لباس سفید و زیبایش، گلوله های تازه از سفر رسیده ی برف را در آغوش می گیرد.
قدرتی که درختان را می خواباند آبها را منجمد می کند پرندگان را فراری می دهد به گرمای طاقت فرسای زمین غلبه می کند
بر روی آسمان ابری می کشد و برف و باران می بارد
و آهنگ رعد و برق و طوفان از سر می دهد
و آدم برفی های کوچک و بزرگ را سربازان قصر خود قرار می دهد قصری از جنس برف.
اما سلطنت آن زیاد طول نمی کشد به طوری که درختان از خواب زمستانی بیدار می شوند
پرندگان باز می گردند خورشید دوباره گرم و درخشان می شود و آسمان دوباره آبی رنگ می شود
آن موقع است که شیشه ی پر از برف اتاق من تمیز می شود و آنگاه است که می گویم بدرود بر زمستان و درود بر بهاران.
در این فصل عقل ها حیران میشود از زیبایی های طبیعت، حرف های ناگفته ای در این فصل در ژرفای جانمان باقی میماند
هم چنان که در این فصل برف و باران میبارد
قصه ای که نامش زندگی است هم چنان جریان دار
امیدوارم که در این فصل دل ها همچون این فصل
سرد و بارانی نشود!
نتیجه گیری :
باید از زیبایی های زمستان ، این فصل سرد و برفی نهایت لذت را ببریم و از لحظه لحظه ی آن خاطرات شیرین در ذهن مان ثبت کنیم.
و شکر گذار تمام نعمت های این فصل زیبا خداوند بود .