انشا صدای مادربزرگ صفحه 37 کتاب نگارش فارسی پنجم

مادربزرگ، کسی که پدر یا مادرت را بزرگ کرده، و اورا به جایی رسانده ، که حال پدر یا مادر خوبی برای توست. مادربزرگ ها همیشه مهربانند همیشه مهربانی میکنند و با محبت دست بر سرت میکشند و از خاطراتشان برایت میگویند که تو ان را قصه می نامی. همیشه وقتی به خانه شان میروی چیزی برای خوردن به تو میدهند. نخودچی کشمش، شکلات های کوچک ابنباتی و یا….. . صدای مادربزرگ هرچقدرهم پیر باشد و خسته بازهم با شنیدنش به وجد می ایی، بازهم دوست داری خاطراتش را از زیان خودش و با صدای دل نشینش بشنوی و دوست داری صدایش را ضبط کنی و بارها و بارها پخشش کنی. صدایی که سرشار از محبت و علاقه است؛ صدایی که پر از خستگی یک عمر اوست و در عبن حال صدایی شیرین و دلرباست. و امان از روزی که خدایی نکرده نتوانی دیگر صدای اورا بشنوی و با شنیدنش به دنیایی دیگر بروی و از اطراف خودت غافل شوی….!


نمی دانید که چه صدای خوبی دارد من عاشق صدای مادر بزرگم هستم.

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...