متن مجری برای بازگشایی مدارس 1401

متن مجری بازگشایی مدرسه

به نام خداوند بخشنده ی مهربان ، به نام خدایی که پاسدار حرمت خون شهیدان است ، و با یادو گرامیداشت ایام شهادت  سرور و سالار شهیدان، امام حسین (ع) سخن را آغاز می گنیم، تبریگ می گوییم فرا رسیدن ماه مهر ومحبت را وگرامی می داریم مقدم عزیزان را به بوستان علم و دانش .

سلام.... سلام.... روزتون بخیر .... حالتون خوبه.... تعطیلات خوش گذشت.....خداروشکر

با تو گر خواهي سخن گويد " خدا " قرآن بخوان

تا شود روح تو با حق آشنا قرآن بخوان

اي بشر ياد "خدا" آرامش دل مي دهد

دردمندان را بود قرآن دوا ، قرآن بخوان

دامها گسترده شيطان در مسير عمر تو

تا كه ايمن باشي از اين دامها قرآن بخوان

گوش جان می سپاریم به تلاوت آیاتی چند از کلام الله مجید با صدای قاری محترم.................... به برکت ختم صلوات بر محمد و آل محمد (ص).

با تشکر از قاری محترم........ که با صوت دلنشین خود فضای محفل ما را نورانی کردند.برای سلامتیشون صلوات.....

.................................

عشق یعنی آتش افروخته

عشق یعنی خیمه های سوخته

عشق یعنی حاجی بیت الحرام

دل بریدن ها وحج ناتمام

عشق یعنی غربت نور دوعین

عشق یعنی گریه برقبر حسین

عشق را گویم فقط در یک کلام

یا اباالفضل وحسین و والسلام

سلامی به امام حسین و یاران با وفایش: همه باهم : السلام علی الحسین، وعلی علی ابن الحسین ، و علی اولادالحسین، و علی اصحاب الحسین، و علی عباس الحسین....

اینک ضمن ادای احترام به پرچم عزیز کشورمان ایران، پرچمی که رنگ سبز آن نشانه ی طراوت و رویش؛ رنگ سپیدش صلح و آرامش و رنگ سرخ آن یادآور گلبرگ سرخ لاله هاست،همه باهم سرود ملی را می خوانیم.

..................................................

عزیزان همیشه شروع سال تحصیلی برابر است با بزرگداشت هشت سال دفاع مقدس:

هشت سالی که به همه جهانیان الفبای مردانگی، ایثار، مقاومت، ایستادگی، همدلی و وحدت را آموخت.

هشت سال دفتر مشق بچه ها پر از تصویر خمپاره و مین بود.

هشت سال کار تمام دل ها غصه خوردن بود.

هشت سال استکبار راهِ نفس آسمان را بسته بود؛

هشت سال واقعه عاشورا و تاسوعا هر روز تکرار می شد و قامت هایی صدپاره همچون عباس علیه السلام، قاسم علیه السلام، علی اکبر علیه السلام معناگر عشق به خداوند و میهن بودند.

هشت سال همه و همه از کربلا استعاره گرفتند و کاروانی از نور و حقیقت به قافله سالاری آن پیر روشن ضمیر راه رسیدن به پیروزی را پیمود.

  • آری ،تقویم میهن هنوز هم هشت سال شیدایی را به یاد دارد؛ هشت سالی که لاله های گلگون دارد.

برای شادی روح آن عزیزان صلوات........

دعوت می کنیم از مدیر محترم مدرسه برای بیان سخنان ارزشمندخود تشریف بیاورند ، با صلواتی همراهی بفرمایید.

.................................................

                                                   متن تولد مدرسه

با باز شدن غنچه های مهر، خزان  به دست فراموشی سپرده می شود. همه احساس ها بهاری می شود..

مهر، آهنگ  قشنگی از محبت را در مدرسه می نوازد که طبیعت، شیفته ی شنیدن آن است.

نگاه کن؛ در گوشه و کنار حیاط، معصومانه ترین برگ های دوستی ورق می خورد

امروز، سرنوشتی از شور و شوق، در مدرسه رقم زده می شود. امروز، تولد مدرسه است.

مدرسه، فرصت بزرگ فهمیدن است که در آن، روح قد می کشد و بزرگ می شود، اصلاً پی بردن به معنای زندگی، راز زیستن و قانون حیات، زیر سقف مدرسه به دست می آید.

آغاز سال تحصیلی، آغاز سفر در مسیر دانستن و فهمیدن، تا مقصد عالم وکامل شدن، بر دانش آموزان

عزیز مبارک باد!

دوستان من بیایید در این روز پرشور از درگاه خداوند یگانه یاری جوییم و نجواهایی را با هم زمزمه کنیم.

دعا

بارالها! به سوی تو آمده ام تا دریابی ام، و ازتو مدد جویم؛ یاری طلبم و بخواهم که مرا به خود وانگذاری؛ که بی تو من پوچم  !

بار الها از تو می خواهم همواره رهرو راه حسین (ع) و شاگرد مکتب او باشم . (الهی آمین)

از تو می خواهم مرا یاری کنی تا در مسیری گام بردارم که مروّج علم و آیین تو باشم .(الهی آمین)

یاری ام کن تا همواره در آموختن، حریص باشم و در ترویج آموخته هایم، سخاوتمند. (الهی آمین)

کمکم کن قلم که در دست می گیرم، به یاد تو باشم و آنچه می نگارم، مورد رضای تو باشد. (الهی آمین)

در این ماه مهر، از مهر بی کران خویش باز هم به ما ببخش و این آغازِ دوباره را برایمان آغازی مبارک رقم بزن .به لطف و کرمت، یا ارحم الراحمین .

 رهبرعزیزمان را در پناه خودت حفظ کن ، و ظهورآقا امام زمان را نزدیکتر بگردان. (الهی آمین)

با عرض تبریک مجدد به مناسبت اول مهر ماه  نوروز یادگیری و علم آموزی و ضمن عرض تشکر از یکایک شما عزیزان ، در پایان مراسم برای خشنودی و سلامتی صاحب عصر (عج) دعای فرج را هم نوا باهم می خوانیم.

.....................................................................................

متن هایی از فرا رسیدن ماه مهر

متن شمیم خوش ماه مهر


به نام خداوندی که قلم را آفرید و آن را شایسته سوگند خویش قرار داد. به نام یگانه آفریدگاری که  انسان را به زیور «اندیشه» و «تفکر» آراست و او را امانتدار این ودیعه الهی قرار داد و با سلام و درود به اصحاب فکر و فرهنگ و پیشتازان علم و معرفت،بار دیگر فصل روشن «مهر» از راه رسید و صحیفه نورانی معرفت با سرانگشت تکاپو ورق خورد و دروازه های آسمانی بینش و دانایی به روی صدها هزار دانش پژوه آغوش می گشایند.

همان گونه که فروردین نوید بخش حیات مجدد طبیعت است، مهر ماه یادآور شور و شعف و جوشش و کوشش آموزندگان دانش و پرورندگان بینش است.

آغاز سال تحصیلی جدید را به معلمین پرتلاش و دانش آموزان خلاق و آینده ساز کشور تبریک و تهنیت عرض می نماید.

با امید به اینکه با اکسیر دانایی و توانایی مرزهای جدید علم و دانش و پژوهش را درنوردیم و با پیوند علم و ایمان، قله های رفیع بهروزی و پیروزی و کامیابی را فتح نماییم و با گام های مصمم و استوار، ایران جاویدان را سرافراز و سربلند سازیم.

                     پاییز بوی مدرسه می دهد...

پاییز بوی مدرسه می‌دهد، بوی کیف و کتاب نو و مدادهایی که تا به حال تراش‌ نخورده‌اند.پاییز بوی مدرسه می‌دهد، بوی کلاس‌هایی رنگ‌شده، نیمکت‌هایی تازه و تخته‌سیاهی که اول سال حسابی سیاه بود و هنوز هیچ تکه گچی ردی روی آن باقی نگذاشته بود.

پاییز بوی مدرسه می‌دهد، بوی آدم‌های جدیدی که قرار است 9 ماه تمام همکلاسی‌اشان باشی.

آدم‌هایی که بعدها مثل حیاط وسط آن چهاردیواری بزرگ دست‌نیافتنی می‌شوند.

پاییز بوی مدرسه می‌دهد؛ هم برای کودکان و نوجوانانی که این روزها از این مغازه به آن مغازه می‌روند تا خود را برای روز اول مهر آماده کنند و چه برای پیرمردهایی که روزهای آخر تابستان را روی نیمکت‌های توی پارک یا سکوهای جلوی خانه سپری می‌کنند.

پاییز بوی مدرسه می‌دهد و همین مهم است، این روز اول مهر کودکان قد و نیم قد را می‌‌بینی که با لباس یک شکل، خیابان بی‌منظره دیروز را پر از شور زندگی کرده‌اند. همین مهم است که صدای سروصدای بچه‌ها را از حیاط مدرسه ته کوچه می‌شنوی و با صدای ضربه خوردن به توپ فوتبال در دل زمان سفر می‌کنی و رویاهای روزهای رفته را مرور می‌کنی.

بازهم مهر ، بازهم مهربانی ، باز هم بهار ...

مدرسه ها بازشد، مدرسه هایی که در گرمای تابستان خسته و خواب آلود، زیر نور خورشید دراز کشیده بودند؛ مدرسه هایی که سه ماه در انتظاربودند؛ مدرسه هایی که حالا با لبخندهایی درخشان چشم به آمدن بچه ها دوخته اند؛ مدرسه هایی که حالا پر از سر و صدا و شادی اند.

 مدرسه ها دیگر از تنهایی در آمده اند. مدرسه ها حالا یک عالم دوست دارند. یک عالم دوست کوچک و بزرگ. مدرسه، خانه ای پر از کتاب، پر از دفتر، پر از کلمات، پر از معلم، خاطره، دانش. مدرسه و درختان گوشه ی حیاط آن، همان جا که پاتوق زنگ های تفریح است، همان جا که دل ها دور هم جمع می شوند، کلمه ها را بر زبان می آورند تا روزی خاطره شوند.
هر روز، اول مهر است و هر روز، آغاز پاییز و هر روز آغاز آموختن، می خواهیم بیاموزیم. چشم به دهان معلم دوخته ایم تا بگوید و ما با جان و دل گوش کنیم و برای ابد در زندگی مان به یاد داشته باشیم.
کلاس اول، کلاس دوم . . . . یکی یکی بالا رویم و بیاموزیم. یکی یکی مِهرها را پشت سر گذاریم، یکی یکی کلمه ها را ببوسیم یکی یکی در جمله ها نفس کشیم. صدای کلمات در گوش ماست؛ کلماتی که بهار می شود و از شکوفه های خود همه جا را عطرآگین می سازد. بهارها می آیند؛ بهارهایی که از مهر متولد شده اند؛ بهارهایی که نفس های سبزشان همه جا ما را دنبال خود می کشانند. بهار در بهار، مهر در مهر.

دفترت را بازکن. بوی کاغذ، بوی درخت به مشام می رسد. آغاز نوشتن است، آغاز خواندن است. به نام او شروع کن، به نام زیبایی های او. مهر است و آفتاب پاییزی دل را پر کرده است. خیابانی که به مدرسه می رسد، کوچه هایی که به مدرسه می رسد، چراغانی شده است، با آفتاب پاییزی.

فرشته ها بال های زیبایشان را زیر پای بچه ها فرش کرده اند. راه مدرسه چقدر لطیف است. انگار پا روی ابرها می گذاری، پا روی جاده ای که تو را به سوی نور می برد، نوری که در دل همه آدم های خوب دنیاست، نوری که دست ما را می گیرد و می برد به کوچه های آسمان، به سوی چشمه های زلال عشق، به سوی تمام خوبی ها.

خدایا مدرسه، کتاب، کلاس، هم کلاسی، . . . چه واژه های زیبایی، همه مرا به تو می رساند، تا دوست داشتن تو، تویی که این همه زیبایی را آفریده ای. دوستت دارم و دوست دارم بیشتر بشناسمت. دوست دارم بیشتر با تو آشنا شوم. مدرسه جایی است که می توانم تو را بیشتر بشناسمت. پس مدرسه را خیلی دوست دارم.

معلم با آن لبخند دلنشین، کلمه ها را مهمان دل هایمان می سازد و تخته سیاه، خاطرات سبز درختان را برایمان تعریف می کند و پنجره ی کلاس، چشمانمان را با پرواز کبوتران حیاط مدرسه، آشنا می سازد.

معلم تمام آنچه را که از سوی پنجره است، برای مان می گوید. می گوید تا بتوانیم از پنجره ی آگاهی ببینیم آن سوی جهان را، آن سوی زندگی را.

مهر است. کتاب را باز کن. بوی گل بلند می شود، بوی باران، بوی تبسم دریا، بوی نسیم خنک.

کتاب را بازکن. کتاب را بازکن. آفتاب پاییزی و صدای خنده ی بچه ها همه جا را پر کرده است.

باز زنگ تفریح است. باز هم شادی این سو و آن سو حیاط می دود. چه زیباست این لحظه ها.

چه زیباست تفریح پس از خواندن و نوشتن. چه زیباست دست در دست هم کلاسی ها، تمام لحظه های مدرسه را نفس کشیدن "،

 نفس کشیدن و جایی دردفتر خاطرات ثبت کردن. دفتر خاطرات مدرسه را باز کن و بنویس : باز هم مهر، باز هم مهربانی، باز هم بهار.

خدای رنگین کمان

به نام خداوند رنگین کمان

خداوند بخشنده ی مهربان

خداوند زیبایی و عطر و رنگ

خداوند پروانه های قشنگ

خداوند باران و نقل و تگرگ

نفس های باد و تپش های برگ

خدایی که سرشار از آرامش است

طرفدار سرسبزی و دانش است

خدایی که از بوی گل بهتر است

و از نور باران صمیمی تر است

خدای صمیمی خدای سلام

خدای غزل قصه ی ناتمام

خدایا به ما مهربانی بده

دلی ساده و آسمانی بده

فصل مهر ...با تو گویم ای معلم ای مهربان

فصل مهر ، فصل رویش جوانه های امید، فصل خواندن و نوشتن، از راه رسید، فصل مهر ، فصل آشنایی با خدا، فصل خوشه چینی ستاره ها، فصل همکلاسیهای دیروز و هم نیمکتی های امروز، از راه رسید.

امروز زنگ آگاهی به صدا در می آید و پرچم دانش برافراشته می شود، درب گلستان معرفت گشوده می شود و صدای جنب و جوش و شور و هیاهوی بچه ها، فضای مدرسه را پر می کند.

یاسمن ها از قصّه های دیروز می گویند و معلمین درس امروز می دهند و کبوتران وجود را به پرواز در می آورند، تا به دانش آموزان درس خوب زیستن را بیاموزند.

و سخنی با تو دارم ای معلم، آن گاه که بر گوهر وجود، آیه ی مهر می نشانی ... نور در گلدان اندیشه ام می نگاری ... جوهر وجود را با آیات الهی به شفافیت شبنم دل می نمایی ... صف‍حه ی سفید ذهنم را با کلامت قلم می زنی ... در گوشم آهنگ مهر می خوانی ... دستانم را با ساختن بنای زندگی آشنا می سازی .... با نگاهت شالوده ی وجودم را شکل می دهی و بر رسایی ها و نارسایی هایش صیقل می کشی.

ای معلم ! ای که پا جای پای انبیاء گذاشته ای تا درس چگونه زیستن را به ما بیاموزی، امروز فرشتگان مامورند، به حمد و ثنای تو که برترین شغل را پذیرا شدی تا بهترین خدمت را به بشریت بنمایی... آن گاه که کلامی می آموزی و آن گاه که حرفه ای یاد می دهی و آن گاه که استعدادهایم را پرورش می دهی تا آن چنان که شایسته است زندگی نمایم و آن گاه که مرا متوجه ی کمال خالقم در آفرینش می نمایی.

من همه ی آن لحظات را مدیون تو هستم که چون فرشته ی آسمانی در خلقت زمینی، تجلی بخش راه انبیائی و سراینده ی غزل هستی بخش آموختن ، برای زندگی نمودن بهتری و تو ای زیبای بوستان خرد، از مهر اندیشه ات و سبزی وجود ، پر طراوت تر از همیشه ، وجودم را طراوت می بخشی تا من نیز با پرورش استعداد و اندیشه ام و بالا بردن قابلیتها و ظرفیتهای خویش، خردمندانه نقش آفرین زندگی شوم، که خداوند هستی بخش بدان منظور مرا سرشته و من امروز به شکرانه ی این همه نعمت ، خداوند بزرگ را سپاس بیکران می گذارم که آیات مهرش را در وجودی چون انسان به ودیعت گذاشت تا انسانیت را در وادی امتحان، به عرصه ی ظهور رساند.

مهر ، ماه مدرسه ...

مهر که می آید، پاییز آغاز می شود. برگ های درختان که شروع به ریزش می کنند، شکوفه های لبخند کودکان، یکی یکی گل می دهند.

در فضای کلاس ها. تخته سیاه ها، چشم انتظارند تا دوباره سراپا پر شوند از عطر لبخندهای هم شاگردی ها. کلمات مهربان، بی تابند تا دستی کوچک، با مداد شوق، بر صفحه های سفید دفترهای چهل برگ، بنویسدشان.

مهر، ماه مهربانی مهتاب است؛ ماه میزبانی نیمکت های عاشق درس و مدرسه، ماه شکوفایی نیلوفران در دعای نم نم باران های عاشقانه پاییز. مهر، ماه مدرسه است.

سال تحصیلی که آغاز می شود، همه ی آبشارها با کودکان کلاس اولی، صدای آب را می کشند و بادها، صدای ابرها را با باران بخش می کنند.

نسیم، عطر پرواز را از سطرهای مقدس کتاب ها، همراه با صدای کودکان سر خوش مدرسه، به آسمان هفتم می رساند. فرشته ها از پشت پنجره های کلاس سرک می کشند به تماشای کودکانی که مشتاق ، به درس های معلمی که زندگی را به آنان می آموزد، گوش سپرده اند. هوا در این فضای مقدس نفس می کشد تا معطر شود.

فصل مهر ، آغاز جرعه زلال جاری علم و دانش

فصل مهر فصل شکوفه ریزان گلبرگهای گل سرخ زندگی عالمانه و فرهیختگی برای همه جویندگان علم و دانش است
فصل مهر فصل تندیس استمرار پایداری و استقامت برای جویندگی است.

چه شعف انگیز است نم نم بارش قطرات علم و دانش و طراوت نسیم روح انگیز آن برای شکفتن غنچه های اندیشه ی انسانهای به انتظار نشسته در پگاه میلاد فصل علم و دانش.
چه زیباست فرارسیدن این فصل نورانی و حیات بخش که از گذشته های دور ، نیاکان ما با آمدنش ردای مباهات به تن می کردند و با نگاهی سرشار از مهربانی به انتظار آمدنش اشک شوق جاری می کردند.

زدودن غبار ظلمت و جهل ، رویش غنچه های علم و دانش، گام نهادن در سرزمین نور ، گسترانیدن سفره های موفقیت ، در سر آغازی فصل مهر است.

بیائیم برای فصل شکفتن حقایق که فصل مهر سر آغازی برای آن است سر تعظیم فرود آورده و بر مهربانیهای آن لبخند و بردستان پر مهر او بوسه های تکریم زنیم تا شاهد شکوفائی ایرانی عزیز و سرافراز باشیم.

شکوفائی سر سبز فصل علم و دانش بر همه ی اصحاب فرهیخته و دانش پروران مبارک .

ماه مهر

باز می آید صدای مدرسه

بانگ شادی هوی و های مدرسه

 مرغ دل پر می زند از اشتیاق

در هوای با صفای مدرسه

زنگ تفریح است و خوش پیچیده است

عطر بازی در فضای مدرسه

بوی مهر و مهربانی می دهد

ماه مهر و ابتدای مدرسه

از میان خاطرات کودکی

می روم تا جای جای مدرسه

ناظم مدرسه می گوید : سلام

بچه های با وفای مدرسه

جایتان در قلب ما ، خوش آمدید

پایتان بر چشمهای مدرسه

نخستین روز درس

نخستین روز درس ، اولین روز مهر است. اولین روز مهرورزی است. روز آفتاب، روز شکفتن احساس ، روز زمزمه و لبخند، روز آشنایی دانش آموزان با کتاب، معلم ، درس و دنیای تازه است. آفتاب اولین روز مهر طلوع می کند. مهر آن قدر بوی بهار می دهد که در پاییز بودن آن، به یاد نمی آید.

مهر فصلِ خشکیدن و زرد شدن و ریختن نیست. آغاز روییدن کتاب بر ساقه دست هاست. مهرتان پیروز و مهر ورزی تان همیشگی باد.

پس از نزدیک به صد روز فاصله، اینک دلنشین ترین آهنگ زندگی ـ زنگ مدرسه ـ به فصل فاصله ها پایان می دهد و خاطره انگیزترین دوران زندگی ، دوباره آغاز می شود. کودکان به پیاده روهای خزان زده و پوشیده از برگ پائیز، بهارانه ترین لبخندها و بازی های کودکانه را می بخشند. عطر روییدنی دوباره ، دور دستِ صمیمیِ روستاها تا گستره پر هیاهوی شهرها را پر می کند. دست مهربان شما پدران و مادران ، دست هایی را که فرداساز و آینده پردازند، از جویبار خانه به دریای مواّج مدرسه می سپارند. صبح روز اوّل مهر ، بر همه شما دانش آموزان مبارک باد.

خواب تابستانی میز و نیمکت های چوبی شکسته می شود و در شلوغی دیدارِ هم شاگردی های سالِ قبل جان می گیرد، سکوت حیاط مدرسه در هیاهوی دانش آموزانِ خوشحال، می شکند. دوست های قدیمی، حلقه دوستی را بازتر می کنند و دوستان جدید را به جمع خود فرا می خوانند. روز آغاز دوستی ها و صمیمت های پاک بر شما ثمره های باغ زندگی مبارک باد.

بوی مهر ، بوی مهربانی

بوی مهر، بوی مهربانی، بوی لبخند، بوی درس و مدرسه و شوق کودکانه در پیاده روها، بوی نمره های بیست، بوی دفتر حساب و مشق های ناتمام، بوی دوستی و محبت...

پاییز با خود شور می آورد و قاصدکها خبر بازگشایی مدارس می دهند، درختان آماده می شوند تا با شوق، برگهای رنگارنگشان را چون کاغذهای رنگی بر سر کودکانی که مشتاقانه به مدرسه می روند بریزند و سارها بر شاخه های انبوه درختان صف کشیده اند، تا آوازهای گرمشان را بدرقه کنند. نسیم، نفس های معطرش را هر صبح بر گونه های سرخابی کودکانه شان می دمد تا خواب را در سایه های کوتاه دیوار جا بگذارند و مشتاقانه تا حیاط منتظر مدرسه بدوند.

دیوارهای آجرنمای مدرسه را سراسر شور و شوق پر کرده است. کلاسها با آغوش باز در آستانه درها ایستاده اند تا میهمانان خود را در آغوش بکشند. واژه ها بر تخته های سیاه جان می گیرند و پروانه می شوند تا در نفس های هیجان زده کودکان پرواز کنند و فضای لرزان کلاس را گرم نمایند.

چه شور و حالی دارد این روزهای آغاز مدرسه، روزهایی سراسر دلهره، شوق و اضطراب، روزهای مهر و مدرسه، روزهایی که خیابانها سرخوش هیجان لبریز صداهای کودکانه جاری در پیاده روهایند.

روزهایی که عشق هر سحر، عاشقانه از پشت پنجره کلاس ها سرک می کشد تا با بالاآمدن آفتاب، تنشان را در نفس های معطر کودکان شست وشو دهند. روزهایی که آفتاب به شوق مدرسه رفتن هر صبح زودتر از آواز خروس ها بیدار می شود. روزهایی که ماه، بالای سر دفترهای مشق به خواب می رود.

امروز اولین روز از ماه مهر و شروع فصل پاییز، ماه تحصیل، تلاش، مشق و مدرسه است .... آغاز سال تحصیلی، آغاز سفر در مسیر دانستن و فهمیدن مبارک

هیاهوی مهر... 

روز هیاهوی دانش آموزان شاد

 روز معلم های صبور و مهربان

روز ناظم های دلسوز و مدیرهای دوست داشتنی

 روزی که باز فراش پرتلاش، می رود به جنگ هر چه غبار.

روزی که همه دیوارها، میزها و صندلی های مدرسه که از خواب تابستانی بیدار شده اند، به روی اهالی درس و دانش لبخند می زنند.

آغاز رژه منظم کیف ها سر صف های صبحگاهی که می روند به سمت باغ دانایی.
از امروز، قرار است همه ما جایی را بسازیم. می پرسید کجا را؟ همان خانه ای را که با آجر واژه ها ساخته می شود، همان جا که پنجره هایی از جنس برگ های سبز و زنده دارد، همان جا که وقتی آباد است که با کتاب خواندن و یاد گرفتن، تر و تازه شده باشد، خانه دل هایمان را می گویم.

پس همه شما امروز به مدرسه می روید که دل های نازنینتان را آبی بزنید، از روی شیشه هایش گرد و خاک نادانی را پاک کنید و این خانه ارزشمند را صفایی بدهید. به گل ها و سبزه ها دستی به نوازش بکشید و روز تولد مدرسه را جشن بگیرید.

کاش همیشه دانش آموز بمانیم! کاش هر سال، اول مهر که می شود، همین طور هیجان زده، منتظر صدای زنگ آغاز سال تحصیلی جدید، در پوست خودمان نگنجیم.

کاش قدر معلم های صمیمی را بیشتر بدانیم!

روز اول مهر؛ روز پا گذاشتن به دنیای دانایی و خرد

پائیز که آغاز می‌شود تمام مردم شهر انگار حال و هوای دیگری دارند. کوچه‌ها، خیابان‌ها و درختان حتی از آغاز این فصل در شور و غوغایی دیگرند.
روز اول پائیز پایت را که از خانه بیرون می‌گذاری عطری تازه به مشامت می‌رسد. عطر برگ‌های زرد، عطر شادی‌های کودکانه، بوی کاغذ، بوی مهر. به هر سمتی که نگاه می‌کنی کیف‌های رنگارنگ و لباس‌های فرم کوچک و دوست‌داشتنی را می‌بینی که در تن بچه‌های دبستانی زیبایی و طراوتی دو چندان دارند.
روز اول مهر برای تمام مردم شهر روز آغاز است. آغاز سال تحصیلی، آغاز تجربه‌های تازه، دوستی‌های تازه، دنیای تازه و خاطرات.
اول مهر برای همه روز شروع مدرسه‌هاست. چه برای کسانی که از واپسین روزهای تابستان در تدارک این روز و روزهای پیش رویش بوده‌اند و چه برای کسانی که مدرسه‌های‌شان پشت زمان‌ها جا مانده است. محال است وقتی شور و غوغای دبستانی‌ها را می‌بینی و صدای زنگ مدرسه و بلندگوی آن به گوشت می‌رسد دلت برای لحظه‌ای جای آن‌ها بودن تنگ نشود و دفتر کاهی خاطراتت ورق نخورد.
اما گذشته از تمام احساسات خفته و تازه‌ای که با اولین روز مهرماه در دلت جوانه می‌زند، روز اول مهر، روز پا گذاشتن به دنیای دانایی و خرد است. روزی که انسان را از کودکی‌ها، تاریکی‌ها و ناشناخته‌ها به مرور زمان به دنیای روشن آگاهی و بینش هدایت می‌کند و یافته‌های بشری را به او می‌آموزد.
قدرت تفکر و تعقل یکی از برترین نعمت‌هایی است که خداوند سبحان به انسان‌ها بخشیده است و همین ویژگی خاص است که به همراه دیگر امتیازات انسان را از سایر مخلوقات متمایز و برتر می‌کند. انسان به وسیله همین ویژگی خاص به کسب علم می‌پردازد و به وسیله کسب علم به شناخت خود، شناخت دنیای پیرامون خود و در نهایت شناخت مبدأ و منشأ جهان خلقت دست پیدا می‌کند.
خداوند به وسیله دین اسلام و به وسیله کتاب قرآن که سرچشمه آگاهی و بینش بشر است بیش از هر دین و کتاب دیگری انسان را به کسب علم و معرفت فرا می‌خواند و علم را وسیله‌ای برای هدایت انسان به سوی کمال و تعالی معرفی می‌کند.
خداوند در قرآن کریم به قلم سوگند یاد کرده و در آیه ۱۱ سوره مجادله بر اهمیت علم، برتری علما و رفعت مقام آنان تصریح نموده و فرموده است:
« یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ‏؛ خداوند کسانى را که ایمان آورده‏‌اند و کسانى را که علم به آنان داده شده است درجات عظیمى مى‏‌بخشد.»
و در آیه شریفه‌ای از سوره زمر نیز به برتری انسان عالم نسبت به افراد دیگر اشاره فرموده است:
« هَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یَعْلَمُونَ؛ آیا کسانى که عالم‌اند با کسانى که نمی‌دانند یکسانند؟!»
اینگونه است که علم‌آموزی و کسب دانش و معرفت همچون تکلیفی بر عهده انسان قرار می‌گیرد تا به وسیله آن به کشف حقایق و حقانیت بپردازد و شکرگزار نعمت‌های زیبای خداوند باشند.
اگر علم‌آموزی و علم‌پژوهی از همان آغاز راه و از دبستان‌ها که شالوده بینش و شخصیت افراد در آنجا بنا می‌شود به همراه معنویت و دین‌شناسی و خداشناسی عمیق و مفهومی به کار گرفته شود؛ و اگر کودکان ما که امروز که اول مهرماه و روز شروع سال تحصیلی جدید است از همین آغاز در کنار تعالیم علمی، از تربیت دینی و اسلامی برخوردار شوند؛ آموزه‌ها و مفاهیم انسان‌ساز اسلامی به همراه مفاهیم علمی در ذهن و روح آن‌ها نهادینه شده و بی‌شک در آینده از جامعه‌ای فارغ از معضلات فرهنگی و سرگشتگی بهره خواهیم برد و در برابر تهاجم فرهنگی و جنگ نرم به آسودگی و با درایت ایستادگی خواهیم کرد خصوصادر سالی که پرچم فرهنگ را برافراشته است و نامش بر محور فرهنگ و دانایی استوار است.
در این میان نمی‌توان نادیده گرفت تقارن با شکوه آغاز فصل علم و معرفت را با هفته دفاع مقدس. دفاع مقدس که یکی از نقاط عطف جامعه ما محسوب می‌شود می‌تواند بزرگ‌ترین و کامل‌ترین مدرسه و دانشگاه برای کسانی باشد که جویای کشف و کسب آموزه‌های عمیق انسانی و معرفتی و الهی هستند.
همزمانی این دو مقوله با ایام محرم و  دلاوری و جانبازیهای مکتب سرخ حسینی ، می‌تواند بهانه‌ای باشد تا در کنار علم و معرفت، دانش‌آموزان‌مان را با پاسداری از ارزش‌ها و فرهنگ ایثار و شهادت آشنا کنیم و بدین وسیله درس عشق و ایمان را به آنان بیاموزیم.
با امید به اینکه با اکسیر دانایی و توانایی مرزهای جدید علم و دانش و پژوهش را درنوردیم و با پیوند علم و ایمان، قله‌های رفیع بهروزی و پیروزی و کامیابی را فتح کرده و با گام‌های مصمم و استوار آغازگر بهار اندیشه و دانایی باشیم.
مهر و آغاز سال تحصیلی و رویش دانایی

از پنجره بیرون را نگاه کن.دوباره و درپائیزی دیگر،آن بهار پیداشده است.میلیونها معلم و دانش آموز خسته از سه ماه پرملال تابستان، دارندبه استقبال بهار می روند.برای این همه دل مشتاق،روز اول مهر عید است.«حول حالنا»است.
شوری است که همه را به سمت آگاهی می کشاند.امیدی برای سبزشدن که«یامقلب القلوب» ؛ که اگر این بهارپیدا نمی شد،پائیز چه آسان می توانست ما را زپا درآورد.
راستی هیچ فکرکرده ای که ماندن در هجوم بادهای سردپائیزی و روبه روشدن با جای خالی بچه های سرودخوان، چه اندازه دشواربود؟حال اما فقط خداحافظی یک کودک کلاس اولی از داخل خانه و صدای پای او درداخل کوچه،عطرشور و نشاط و امید را در هوا می پراکند.



پیامهای تبریک اول مهر

• اوّل مهر، آغاز مهربانی و مهرورزی، بر شما دانش آموزان مبارک باد.

•آغاز مهر و طنین دوباره ی زنگ مدرسه و نسیم خوش تعلیم‌ و تربیت بر همه ی دانش‌آموزان و معلمان پر تلاش ، مهربان و مهرپرور مبارک باد .

•اول مهر شروع بهار تعلیم و تربیت مبارک باد.

•آغاز ماه مهر، ماه شکوفایی علم و دانش مبارک باد.

•آغاز فصل رویش بر جوانه های امید مبارک باد

•زنگ اوّل مهر، زنگ بیداری برای حرکت به سوی فرداهای روشن است.

•اوّل مهر، روز مهرانگیز بازگشایی مدرسه ها و آغاز سال تحصیلی، بر شما دانش آموزان مبارک باد.

•آغاز سال تحصیلی، آغاز سفر در مسیر دانستن و فهمیدن، بر دانش آموزان عزیز مبارک!

•فرارسیدن تابش خورشید علم بر سرزمین دل ها مبارک باد.

•اول مهر، روز طلوع دوباره صبح دانش بر سحرخیزان و دلدادگان عرصه علم مبارک باد.

•طلوع دوباره خورشید دانش بر اهالی دانشْ دوست تهنیت باد.

•اول مهر، روز بذرافشانی دانه های علم و بصیرت مبارک باد.

•تولد دوباره مدرسه و کتاب نظم و انضباط بر همه جویندگان علم و دانش مبارک باد.

•اول مهر، آغاز زنگ دانایی بر پیشه وران کسوت خرد مبارک باد.

•فرا رسیدن دوباره عطر پرواز در فضای علم و دانش مبارک باد.

•فصل پاییز و پیوند شاخه تعلیم و تربیت بر پیچک زندگی مبارک باد.

•اول مهر، روز خانه تکانی و زدودن گرد و غبار جهل و جهالت مبارک باد.

•در فصل پاییز، میوه بوستان درخت عمر بر شاخه علم به بار می نشیند.

•فرا رسیدن ماه مهر و مهربانی مبارک.

•ماه مهر، فصل رویش و شکوفایی دانایی ، بر تمامی معلّمان و دانش آموزان ایران زمین تهنیت باد. شور سرمستی دانایی و توانایی گوارای وجودتان !

•آغاز سال تحصیلی نو را که سرآغاز رویش و طراوت در بوستان عشق و محبت است به تمامی همکاران ارجمند و فرهیخته و دانش آموزان جویای دانش و معرفت تبریک می گوییم و از خداوند منان برای تمامی عزیزان توفیق روز افزون همراه با شکوفایی و سربلندی مسئلت داریم.

•شروع مهر سرآغاز بهار مهربانی و دوستی مبارک باد

•مهر، سرآغاز فصل علم‌آموزی است؛ علم چگونه آموختن!

•در مهر، تلاش و ممارست و تفکر گرد هم می ‌آیند تا علم را بیافرینند.

•اول مهر، روز بازگشایی درهای قصر علم به روی جآنهای مشتاق است.

•مهر، شاهراهی است که به دروازه‌ های علم منتهی می‌ شود.

•با مهر، به سوی باغ سبز و پرگل علم می‌رویم به امید آن که با بوییدن گل ‌های آن، آداب علم‌آموزی را نیز فراگیریم.

•مهر، یک فرصت است؛ فرصت قدم نهادن در جاده پرپیچ و خمِ علم.

•مهر، نقطه آغاز ماراتن علم‌آموزی است.

•مهر، عرصه شکوفایی علم‌ آموزی است.

•سرچشمه‌ های علم، در مهر، نهفته ‌اند.

•مهر، تداعی ‌گر تلاش و پویایی در راه کسب علم است.

•مهر، را با مهر، برای کسب آداب علم ‌آموزی بیاغازیم.

.................................................................

جنگ که شروع شد(کودکانه)

خیلی از اتفاق های بد شروع شد

جوان های خوب وبا ایمان ما شهید شدند

جوان هایی که اگر می ماندند در ساختن باشکوه کشور

دست در دست دیگر فرزندان ایران اسلامی

خدمت می کردند.

چند تا از شهر های آباد وزیبای ما خراب شدند

شهر هایی که سال های زیادی طول کشیده بود تاساخته شوند.

بچه های زیادی یتیم شدند.

بچه هایی که دوست داشتند بابا شب با دست پر به خانه برگردد.

آن ها را بغل بگیرد ببوسد وبه هوا بیندازد.

جنگ که شروع شد خیلی چیز ها رفت.

اما...

یک وجب از خاک ما نرفت.حتی یک وجب از خاک خوب ما نرفت.

چه جنگ بدی ! چه خاک خوبی!

شعر محرم کودکانه

خیلی ها میشناسنش وقتی که اسم اون میاد

غم تو دلاشون میشینه دوستش دارن خیلی زیاد

وقتی کسی تشنه میشه وقتی کسی آب میخواد

وقتی که سیراب میشه فقط یه اسم یادش میاد

بهش میگن امام حسین امام خوب و مهربون

امامی که بچه هاشو هدیه داده به آسمون

کاش که ما بچه ها بودیم باهاش تو کربلا بودیم

تو روز عاشورا بودیم کاش هممون اونجا بودیم

کاش که ما بچه ها بودیم باهاش تو کربلا بودیم

تو روز عاشورا بودیم کاش هممون اونجا بودیم

امامی که گفته روی حق کسی پا نذارید

رفیق نیمه راه نشیم هیچ کسو تنها نذاریم

وقتی شنیدم که امام واسه خدا جونشو داد

بدجوری عاشقش شدم چطور بگم خیلی زیاد

بدجوری عاشقش شدم چطور بگم خیلی زیاد

کاش که ما بچه ها بودیم باهاش تو کربلا بودیم

تو روز عاشورا بودیم کاش هممون اونجا بودیم

کاش که ما بچه ها بودیم باهاش تو کربلا بودیم

تو روز عاشورا بودیم کاش هممون اونجا بودیم

                                   یک شعر کودکانه در مورد کربلا

دویدم و دویدم به کربلا رسیدم

حالا بشید مهیا می خوایم بریم کربلا

شهر امام حسینه امام سوم ما

کربلا شهر ماتم شهر مصیبت و غم

دوستان من گوش کنید تا ماجراشو بگم

حدود سال شصتم از شهر کوفه مردم

نامه زیاد نوشتن گفتن امام سوم

ما مرد کارزاریم اما امام نداریم

اگر بیای به کوفه اطاعت از تو داریم

وقتی امام قبول کرد رو سوی کوفه آورد

تنها گذاشتن اونو دروغگوهای نامرد

دویدم و دویدم به کربلا رسیدم

کنار نهر آبی لب های تشنه دیدم

یه باغبون خسته با یک دل شکسته

کنار باغ تشنه زانو زده نشسته

کوچولوی شش ماهه که پاک و بی گناهه

اگه طاقت بیاره عمو جونش تو راهه

آهای! آهای ستاره! یه دختر سه ساله

خواب باباش و دیده اشک می ریزه می ناله

امام مظلوم من! کاشکی کنارت بودم

وقتی تو تنها بودی رفیق و یارت بودم                                                                                                التماس دعا: عزیزیان

1 نظر

  1. ذوالفقار کیماسیذوالفقار کیماسیsays:

    با سلام از اینکه اینقدر زیبا و بی منت برای مدارس و فضا سازی شاد در مدرسه تلاش کردید نهایت تشکر و قدر دانی را به نمایندگی از طرف کلیه تشکلهای دانش آموزی کشور دارم . سپاس