انشا در مورد پاییز با کلمات مترادف و متضاد
وقتی پاییز میشود مدرسه ها باز میشوند و ما به مدرسه می رویم و دوستان قدیمی را میبینیم شاید دوستان جدید هم پیدا کنیم.
ما هنوز در حال و هوای تابستان هستیم وقتی معلم اولین درس را میدهد و اولین تکلیف رابه ما میدهد کم کم باور می کنیم سال تحصیلی شروع شده است.
در پاییز هوا کم کم سرد میشود و با تغییر ساعت ناگهان روزها یک ساعت کوتاه میشوند و شبها یک ساعت بلند تر میشوند.
در پاییز صدای غار غار کلاغها بیشتر به گوش میرسد و فکر کنم به این دلیل باشد که روزها کوتاه تر شده اند و ما در حالی به خانه برمیگردیم که نزدیک غروب است و کلاغها دوست دارند در این موقع روز غار غار کنند.
هیچ کس فصل پاییز را جدی نمیگیرد، وقتی پاییز میشود هیچ کس انتظار زمستان را نمیکشد ؛ اما وقتی زمستان می آید همه ی منتظر اند که سرما تمام شود و عید نوروز از راه برسد.
فصل پاییز فصلی است که برگهای درختان زرد میشود و اگر یکی یکی نریزند، مناظر زیبایی به وجود می آید.
پاییز فصل کار و تلاش رفتگرهای پارک است که برگهای خشک را جارو میکنند.
با شروع پاییز زاویه تابش آفتاب کم کم تغییر میکند و وارد خانه میشود و خیلی خوب است که در روزهای تعطیل نزدیک ظهر توی خانه در زیر آفتاب استراحت کنیم.
پاییز فصل آمپول و شلغم است ؛ فصل لیمو شیرین و نارنگی، وقتی در پاییز به هندوانه نگاه می کنیم سردمان میشود. سیب قرمز و هلو پاییزه به ما یاد آوری میکنند که لباس های زمستانی را از گوشه گنجه بیرون بیاوریم و یک تکانی بدهیم.
هوایِ خودت را که داشته باشی ؛ جمعه ؛ بهترین روزِ هفته است ، و پاییز ؛ زیباترین فصلِ سال …
فقط کافیست حالِ دلت خوب باشد ! (تبریز-ائل گلی)
منبع: www.talab.org