معنی حکایت درس سوم فارسی نهم
نوع نثر : فنّی و مصنوع
از کتاب : مرزبان نامه، سعدالدّین ورا وینی
* روزی خسرو به تماشای صحرا بیرون رفت. باغبانی را دید، مردی پیر و سالخورده. با این حال، سرگرم کاشتن نهال درخت بود.
معنی :
یک روز پادشاهی برای گردش کردن به دشت و صحرا رفت. باغبان پیر و سال خورده ای را دید که مشغول کاشتن نهال درخت بود.
لغت :
خسروی : پادشاهی / تماشا : گردش کردن به قصد تفریح
نکتهی دستوری :
روزی : اسم نکره (ی : نکره) و ساده است. / بیرون : قید / باغبانی : مشتق و «ی» آن، نکره / مردی پیر و سال خورده : دو ترکیب وصفی (سال خورده : صفت مشتق – مرکّب است) / سرگرم : مرکّب / کاشتن : مشتق
* خسرو گفت : ای پیر، در موسم کهن سالی و فرتوتی، کار ایّام جوانی، پیشه کرده ای.
معنی :
پادشاه گفت : «ای پیرمرد، در زمان پیری و سالخوردگی، کارهای دورهی جوانی را انجام میدهی. »
لغت :
فرتوتی : پیری، سالخوردگی / ایّام : ج یوم : روزها / کار ایّام جوانی : کارهایی که مربوط به دورهی جوانی است.
* وقت آن است که دست از این میل و آرزو برداری و درخت اعمال نیک در بهشت بنشانی.
معنی :
زمان آن رسیده که علاقه و اشتیاق به کارهای مادّی را رها کنی و کارهای خوب و شایسته ای را انجام دهی تا به بهشت بروی.
مفهوم کلّی :
ترک دنیای مادّی و ذخیرهی اعمال معنوی.
لغت :
میل : علاقه / آرزو : خواسته و اشتیاق / اعمال : ج عمل، کارها / بنشانی : بکاری
آرایهها :
درخت بنشانی : مراعات نظیر / درخت اعمال نیک : اضافهی تشبیهی
* چه جای این حرص و هوس باطل است؟ درختی که تو امروز نشانی، میوهی آن کجا توانی خورد؟
معنی :
تو در این سن و سال نباید به فکر طمع و آرزوهای مادّی باشی. تو تا بزرگ شدن درخت و محصول دادن آن، زنده نمیمانی و نمیتوانی از آن بهرهمند شوی.
نکته دستوری :
جمله، پرسشی انکاری (استفهام انکاری) است.
* باغبان پیر و پاک دل گفت : «دیگران نشاندند، ما خوردیم؛ اکنون ما بنشانیم تا دیگران خوردند».
معنی :
باغبان پیر و بی کینه گفت : انسانهای قبل از ما زحمت کشیدند و ما از دست رنج آنها استفاده کردیم، الآن ما میکاریم تا آیندگان از آنها، بهره ببرند.
لغت :
پاک دل : بی کینه / نشاندند : کاشتند
نکتهی دستوری :
باغبان : مشتق / پاک دل : صفت مرکب
تاریخ ادبیات:
مرزبان نامه : کتابی است به شیوهی «کلیله و دمنه» که مرزبان بن رستم شروین پریم، یکی از اسپهبد ان مازندران، آن را به زبان مازندرانی کهن (طبری) نوشته بود و سعدالدّین ورا وینی آن را به پارسی دری برگرداند. این کتاب، مشتمل بر داستانها و تمثیل از زبان حیوانات است.
معنی شعر درس سوم فارسی نهم( مثل آیینه و کار و شایستگی)
معنی :
اگر آینه ، عیب های تو را به درستی نشان داد ، نباید آینه را بشکنی ، بلکه درست آن است که خودت را اصلاح کنی.
آرایه :
راست و خطا : تضاد / بیت ضرب المثل ( امثال و حکم ) است./خود شکستن : کنایه از اصلاح کردن خود
« شکن » و « شکستن » هم خانواده است.
« آیینه » و « آینه » ، جناس نیستند چون که تفاوت معنایی به وجود نمی آورند.
تاریخ ادبیات :
نظامی گنجه ای : شاعر قرن ششم که علاوه بر دیوان شعر ، پنج مثنوی دارد که به پنج گنج یا خمسه نظامی معروف اند و می تواند آن ها را به اختصار در کلمه ی « ملخ ها » معرّفی کرد.
1- مخزن الاسرار 2- لیلی و مجنون 3- خسرو شیرین 4- هفت پیکر 5- اسکندر نامه
قالب شعر : قطعه
شعر از : پروین اعتصامی
تاریخ ادبیات :
پروین اعتصامی : ( 1320 - 1285 هـ . ش ) بانوی شاعر که شعرش از بهترین نمونه های شعر تعلیمی محسوب می شود.
- جوانی گه که کار و شایستگی است گه خود پسندی و پندار نیست
معنی :
دوره ی جوانی ، هنگام کار و نشان دادن لیاقت است . زمان تکبّر و خیال پردازی نیست.
لغت :
گه : زمان (مخفّف گاه / شایستگی : لیاقت ، شایسته بودن / خودپسندی : غرور و خودخواهی / پندار : خیال ، وهم
نکته دستوری :
جوانی و شایستگی : مشتق / خودپسندی : غرور و خودخواهی / پندار : خیال ، وهم
- چو بفروختی ، از که خواهی خرید ؟ متاع جوانی به بازار نیست
معنی :
اگر دوران خوش جوانی را از دست دادی ، دیگر نمی توانی آن را به دست بیاوری ، زیرا جوانی را در هیچ کجا نمی فروشند.
لغت :
متاع : کالا ، جنس
آرایه ادبی :
متاع جوانی : اضافه تشبیهی / فروختن و خریدن و متاع و بازار : مراعات نظیر / بازار : استعاره از دنیا
نکته دستوری :
بفروختی : ماضی ساده ( ساخت قدیم) / که : (چه کسی ) ضمیر پرسشی / خواهی خرید : فعل مستقبل ( آینده )
- غنیمت شمر ، جز حقیقت مجوی که باری است فرصت ، دگر بار نیست
معنی :
قدر جوانی خودت را بدان و به دنبال حقیقت باش ، زیرا ، فرصت زندگی برای هرکس یک بار ، بیش تر نیست.
لغت :
باری : یک بار / فرصت : وقت مناسب برای انجام کاری
نکته دستوری :
در مصراع دوم ، فعل های « است » اسنادی است و « باری » مسند
- مپیچ از ره راست بر راه کج چو در هست ، حاجت به دیوار نیست
معنی :
همان طوری که برای داخل شدن از در استفاده می شود نه دیوار ، تو هم تا وقتی که راه راست وجود دارد از بی راهه نرو . ( از راه راست منحرف نشود و به سمت کارهای ناشایست نرود.)
آرایه :
راست و کج : تضاد / در و دیوار : مراعات نظیر / بر و در : جناس / راه راست به در و راه کج به دیوار تشبیه شد. / مصراع دوم تمثیل است.
نکته دستوری :
مپیچ : فعل نهی / هست به معنی وجود داشتن ، فعل غیر اسنادی
- ز آزادگان ، بردباری و سعی بیاموز ، آموختن ، عار نیست
معنی :
از انسان های جوان مرد ، شکیبایی و تلاش را یاد بگیر و بدان که آموختن از انسان های دیگر ، ننگ نیست.
لغت :
آزادگان : جوانمردان ، وارستگان / بردباری : شکیبایی / سعی : تلاش / عار : ننگ ، عیب ، باعث سرافکندگی
نکته دستوری :
آزادگان و آموختن : مشتق / بردباری : مشتق - مرکب / سعی : ساده / بیاموز : فعل امر / عار : مسند
- به چشم بصیرت به خود ، در نگر تو را تا در آیینه ، زنگار نیست
معنی :
تا وقتی که ، دل تو دچار آلودگی گناه نشده با بینش و بصیرت در وجود خودت و کارهایت ، اندیشه کن.
لغت :
بصیرت : بینش ، بینایی / زنگار : زنگ ، تیرگی
آرایه :
چشم و نگر : مراعات نظیر / آیینه : استعاره از دل / زنگار : استعاره از تیرگی ، لغزش و گناه / تکرار «ر» : واج آرایی
نکته ی دستوری :
درنگر : فعل پیشوندی / تا ( وقتی که ) : پیوند وابسته ساز / « را » : فکّ اضافه تا در آیینه تو / نیست ( وجود ندارد ) : فعل غیر اسنادی
- همی دانه و خوشه ، خروار شد ز آغاز ، هر خوشه خروار نیست
معنی :
قطعاً با جمع شدن دانه ها و خوشه ها ، خرمن به وجود می آید. هیچ دانه و خوشه ای در آغاز ، خرمن و خروار نبوده است.
لغت :
خوشه : چند دانه ی به هم پیوسته / خروار : واحد اندازه گیری وزن ، مقداری زیاد از هر چیز
آرایه :
دانه و خوشه و خروار : مراعات نظیر / تکرار « خ » : واج آرایی / تکرار واژه های خوشه و خروار : تکرار
نکته ی دستوری :
« همی » در اینجا به معنی « قطعاً » و « همانا » است و قید تأکید می باشد.
توجه :
این بیت ، یادآور ضرب المثل « قطره قطره ، جمع گردد وان گهی دریا شود. » است. در ادبیات فارسی به بیتی یا جمله ای که ضرب المثلی را به یاد بیاورد ، آرایه ی تمثیل می گویند.
نکته ی دستوری :
خوشه و دانه : ساده / خروار در مصراع اول و دوم ، مسند است.
مفهوم کلی :
انسان ها باید برای رسیدن به هدف ها و موفقیت ها ، اندک اندک و گام به گام ، قدم بردارند.
- همه کار ایّام درس است و پند دریغا که شاگرد هشیار نیست
معنی :
روزگار ، سراسر درس عبرت است امّا ، افسوس که انسان آگاه و هوشیاری وجود ندارد که از این همه درس ، پند و عبرت بگیرد.
لغت :
ایّام : جمع یوم ، روزها / دریغا : افسوس
آرایه :
درس و شاگرد : مراعات نظیر / تلمیح به حدیث حضرت علی (ع) : ما اکثر العبر و اقل الاعتبار : عبرت ها چه بسیارند و عبرت پذیران ، اندک.
نکته دستوری :
بیت از چهار جمله تشکیل شده است ./ در مصراع اوّل ، فعل « است » بعد از پند ، حذف شده / دریغا : اصوات « شبه جمله »
خود ارزیابی :
1- نویسنده به چه نوع ارتباط هایی در دوران نوجوانی اشاره کرده است ؟
ارتباط با خود ، یعنی توجه به لباس ، قد و قامت ، لاغری یا چاقی ، عواطف و احساسات درونی ؛ ارتباط با دیگران که وابسته به نیاز درونی اوست تا نقد و نظر دیگران را درباره ی رفتار و کردار خود بداند.
2- ویژگی های مشترک آینه و دوست را بیان کنید.
هر دو در کمال راستی و صداقت ، عیب و حسن آدم را نشان می دهند و بازگو می کنند.
3- به نظر شما چه ارتباطی میان متن و شعر درس وجود دارد ؟
هر دو آدمی را به غنیمت دانستن دوران جوانی و نوجوانی و تلاش در کسب خوبی ها و فضایل دعوت می کنند.
4- .................................
کار گروهی :
1- درباره ی مفهوم جمله ی « المومن مرآهٔ المؤمن » و ارتباط آن با درس بحث و گفت و گو کنید.
مفهوم این حدیث « المؤمن مرآه المؤمن = مؤمن آیینه ی مؤمن است. » این است که مؤمنان باید در اصلاح رفتار و گفتار یکدیگر بکوشند و معایب و محاسن خواهران و برادران دینی خود را به آن ها بگویند. در این درس هم دوستانی را که آدمی در دوره های مختلف زندگی از جمله جوانی و نوجوانی پیدا می کن مثل آیینه ای دانسته که می تواند موجب اصلاح بدی ها و کج رفتاری های انسان و تأیید و تحکیم خوبی ها و محاسن او باشد.
2- درباره ی جمله ی « رسم دوستی شکستن آیینه نیست ، درست آن است که خود را اصلاح کنیم» با هم بحث کنید.
برعهده دانش آموزان
3- برای نقد رفتار خود و دیگران به چه معیارهایی باید توجه کرد ؟
با صداقت و راستی بررسی شود ، هدف از این کار اصلاح رفتار شخص باید باشد ، گفته هایمان منطقی و همراه با دلیل و برهان باشد.