هم خانواده اعتراف
هم خانواده اعتراف: مثل-عرف-معترف-اعراف-عرفه
معني اعتراف: پذیرش-بزبان آوری- پذیرا- مقر ابراز- خستو- اذعان- تصدیق- اظهار- بیان- افشا- اقرار
اعتراف در لغت نامه دهخدا: خبر دادن کسی را از نام و حال و صفت خود
اعتراف در فرهنگ فارسي: اقرارکردن
اعتراف در فرهنگ معين: اقرار
اعتراف در فرهنگ عميد: اقرار کردن کسی به گناه یا جرمی که مرتکب شده