انشا در مورد بهترین خاطره زندگی من کلاس پنجم
انشا در مورد بهترین خاطره زندگی من کلاس پنجم
بهترین خاطره زندگی من
بهترین خاطره زندگی من مربوط به کلاس پنجم دبستان است. آن سال، معلم ما خانم محمدی بود. خانم محمدی معلمی مهربان و دلسوز بود که همیشه به دانش آموزانش اهمیت می داد. او همیشه سعی می کرد درس ها را به روشی جذاب و آموزنده برای ما تدریس کند.
در یک روز پاییزی، خانم محمدی به ما گفت که قرار است یک اردوی یک روزه به جنگل برویم. ما خیلی خوشحال شدیم. همه ما دوست داشتیم که به جنگل برویم و از طبیعت لذت ببریم.
صبح زود، سوار اتوبوس شدیم و به جنگل رفتیم. وقتی به جنگل رسیدیم، همه ما از زیبایی آن شگفت زده شدیم. درختان بلند و سرسبز، هوای پاک و خنک، و صدای پرندگان همه ما را مسحور کرده بود.
خانم محمدی به ما گفت که می توانیم در جنگل آزادانه حرکت کنیم و از آن لذت ببریم. ما هم به گروه های کوچک تقسیم شدیم و به گشت و گذار در جنگل پرداختیم.
من و چند نفر از دوستانم تصمیم گرفتیم که به یک آبشار کوچک برویم. وقتی به آبشار رسیدیم، همه ما از زیبایی آن لذت بردیم. آبشار با صدای بلندی به پایین می ریخت و منظره ای بسیار زیبا ایجاد می کرد.
ما مدتی در کنار آبشار نشستیم و از آن لذت بردیم. بعد از آن، به سمت اردوگاه برگشتیم.
در اردوگاه، ناهار خوردیم و بعد از آن، خانم محمدی به ما قصه ای تعریف کرد. قصه خانم محمدی خیلی زیبا بود و همه ما را مجذوب خود کرد.
بعد از قصه خوانی، بازی کردیم و از بودن در کنار هم لذت بردیم.
غروب آفتاب، وقت برگشت به خانه فرا رسید. ما خیلی ناراحت بودیم که باید از جنگل برگردیم. اما می دانستیم که خاطره این اردو همیشه در ذهن ما باقی خواهد ماند.
این اردو یکی از بهترین خاطرات زندگی من است. من همیشه از آن به نیکی یاد می کنم.
نتیجه
این اردو برای من یک تجربه بسیار ارزشمند بود. من در آن اردو با طبیعت زیبا آشنا شدم و با دوستانم لحظات خوشی را سپری کردم. این اردو به من یاد داد که باید قدر لحظات خوب زندگی را بدانیم و از آنها لذت ببریم.