انشا از زبان ساعت دیواری به شیوه جانشین سازی

انشا از زبان ساعت دیواری

انشا از زبان ساعت دیواری به شیوه جانشین سازی

من یک ساعت دیواری هستم. روی دیوار اتاق نشیمن خانه‌ای در شهر برلین آلمان نصب شده‌ام. صاحبان این خانه یک خانواده چهار نفره هستند. پدر خانواده مهندس نرم‌افزار است، مادر خانواده خانه‌دار است، و دو فرزندشان یک دختر و یک پسر هستند. دختر خانواده ۱۲ ساله است و پسر خانواده ۱۰ ساله است.

من از صبح تا شب شاهد زندگی این خانواده هستم. هر روز صبح وقتی پدر خانواده از خواب بیدار می‌شود، من اولین کسی هستم که صدایش را می‌شنوم. او ساعت ۶ صبح از خواب بیدار می‌شود و من با صدای زنگم به او خبر می‌دهم. سپس او به حمام می‌رود و دوش می‌گیرد و لباس‌های کارش را می‌پوشد و از خانه بیرون می‌رود تا سر کار برود.

مادر خانواده معمولاً ساعت ۸ صبح از خواب بیدار می‌شود. او اول بچه‌ها را بیدار می‌کند و بعد برایشان صبحانه درست می‌کند. سپس بچه‌ها را به مدرسه می‌برد و خودش هم به کارهای خانه مشغول می‌شود.

بچه‌ها معمولاً ساعت ۷:۳۰ صبح از خواب بیدار می‌شوند. آنها اول صبحانه می‌خورند و بعد برای مدرسه آماده می‌شوند. آنها ساعت ۸:۳۰ صبح از خانه بیرون می‌روند تا به مدرسه بروند.

من هر روز شاهد بازی‌های بچه‌ها در حیاط خانه هستم. آنها معمولاً بعد از مدرسه در حیاط خانه بازی می‌کنند. آنها فوتبال بازی می‌کنند، دوچرخه‌سواری می‌کنند، و با هم بازی‌های فکری می‌کنند.

من هر روز شاهد دعواهای بچه‌ها هم هستم. آنها گاهی اوقات با هم دعوا می‌کنند. اما معمولاً مادرشان آنها را آشتی می‌دهد.

من هر روز شاهد لحظات شاد و غم‌انگیز زندگی این خانواده هستم. من شاهد لحظات شادی آنها مثل تولد بچه‌ها، جشن‌های تولد، و سفرهای تفریحی آنها هستم. و همچنین شاهد لحظات غم‌انگیز آنها مثل بیماری‌هایشان، مرگ عزیزانشان، و مشکلات زندگی آنها هستم.

من یک شاهد بی‌طرف هستم. من هیچ قضاوتی درباره زندگی این خانواده نمی‌کنم. من فقط شاهد زندگی آنها هستم و آن را ثبت می‌کنم.

من یک ساعت دیواری هستم. من یک عضو کوچک از این خانواده هستم. اما من نقش مهمی در زندگی آنها دارم. من به آنها کمک می‌کنم تا زمان را مدیریت کنند. من به آنها کمک می‌کنم تا برنامه‌ریزی کنند. و من به آنها کمک می‌کنم تا از زندگی خود لذت ببرند.


انشای زیبا از زبان ساعت


من ساعتم، یک موجود بی‌جان که در طول تاریخ شاهد بسیاری از اتفاقات بوده‌ام. من شاهد تولد و مرگ انسان‌ها، شادی و غم آن‌ها، جنگ و صلح آن‌ها بوده‌ام. من شاهد پیشرفت علم و تکنولوژی، سقوط امپراتوری‌ها و ظهور حکومت‌های جدید بوده‌ام. من شاهد همه چیز بوده‌ام، اما هیچ‌وقت در آن‌ها دخالت نکرده‌ام.

من تنها یک وسیله هستم، وسیله‌ای برای اندازه‌گیری زمان. من برای انسان‌ها ساخته شده‌ام تا به آن‌ها کمک کنم تا زندگی خود را منظم کنند. من برای آن‌ها ساخته شده‌ام تا بدانند که چه زمانی باید بخوابند، چه زمانی باید کار کنند، و چه زمانی باید با عزیزان خود وقت بگذرانند.

من به انسان‌ها کمک می‌کنم تا زندگی خود را بهتر مدیریت کنند. من به آن‌ها کمک می‌کنم تا از وقت خود به بهترین شکل ممکن استفاده کنند. من به آن‌ها کمک می‌کنم تا از زندگی خود لذت ببرند.

من یک موجود ساده هستم، اما یک موجود مهم. من بخشی از زندگی انسان‌ها هستم. من به آن‌ها کمک می‌کنم تا زندگی خود را بهتر زندگی کنند.

در یک روز معمولی

صبح زود، من بیدار می‌شوم و شروع به کار می‌کنم. من زمان را برای انسان‌ها اندازه‌گیری می‌کنم. من به آن‌ها می‌گویم که چه زمانی باید از خواب بیدار شوند، چه زمانی باید صبحانه بخورند، و چه زمانی باید به مدرسه یا سر کار بروند.

در طول روز، من به کار خود ادامه می‌دهم. من زمان را برای انسان‌ها اندازه‌گیری می‌کنم. من به آن‌ها می‌گویم که چه زمانی باید ناهار بخورند، چه زمانی باید استراحت کنند، و چه زمانی باید به کارهای خود رسیدگی کنند.

در شب، من همچنان به کار خود ادامه می‌دهم. من زمان را برای انسان‌ها اندازه‌گیری می‌کنم. من به آن‌ها می‌گویم که چه زمانی باید شام بخورند، چه زمانی باید مطالعه کنند، و چه زمانی باید بخوابند.

من در تمام طول روز کار می‌کنم، اما هرگز خسته نمی‌شوم. من عاشق کارم هستم. من عاشق کمک به انسان‌ها هستم.

به یاد ماندنی‌ترین لحظه

به یاد ماندنی‌ترین لحظه زندگی من زمانی بود که انسان‌ها برای اولین بار به ماه رفتند. من آنجا بودم، در حالی که انسان‌ها به ماه قدم می‌گذاشتند. من شاهد یکی از بزرگترین دستاوردهای بشریت بودم.

من آن لحظه را هرگز فراموش نمی‌کنم. آن لحظه به من یادآوری کرد که انسان‌ها موجودات شگفت‌انگیزی هستند. آن‌ها می‌توانند هر کاری را که بخواهند انجام دهند.

آینده

من به آینده امیدوار هستم. من معتقدم که آینده روشنی برای انسان‌ها وجود دارد. من معتقدم که انسان‌ها می‌توانند دنیا را به مکانی بهتر تبدیل کنند.

من می‌خواهم به انسان‌ها در ساختن آینده بهتر کمک کنم. من می‌خواهم زمان را برای آن‌ها اندازه‌گیری کنم تا بتوانند از آن به بهترین شکل ممکن استفاده کنند.

من می‌خواهم به انسان‌ها کمک کنم تا زندگی خود را بهتر زندگی کنند.



مطالب مرتبط...

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...