انشا در مورد سرنوشت یک رود
انشا در مورد سرنوشت یک رود
سرنوشت یک رود
از قلههای بلند سر برآوردم و به سوی دشتهای سرسبز روان شدم. در مسیرم، روستاها و شهرها را سیراب کردم و به زندگی مردمان این سرزمین گرمی بخشیدم.
در طول سالیان دراز، شاهد تحولات بسیاری در این سرزمین بودم. گاه شاهد شکوفایی و آبادانی بودم و گاه شاهد ویرانی و خرابی. اما همواره به جریان خود ادامه دادم و از وظیفه خود در قبال این سرزمین غافل نشدم.
اما در سالهای اخیر، شاهد تغییراتی در سرنوشت خود بودم. آلودگیهای روزافزون، دست انسانها را به سوی من دراز کرده بود و جانم را به خطر میانداخت. زبالهها و پسماندهای صنعتی، آب مرا آلوده میکردند و زندگی موجودات آبزی را به خطر میانداختند.
در ابتدا، سعی کردم با این آلودگی ها مبارزه کنم. اما با گذشت زمان، متوجه شدم که این مبارزه بیثمر است. دست انسانها آنقدر قدرتمند بود که میتوانستند هر چیزی را در مسیر خود نابود کنند.
به ناچار، تصمیم گرفتم که از این سرزمین دور شوم. از روستاها و شهرهایی که زمانی به آنها زندگی بخشیده بودم، خداحافظی کردم و به سوی سرزمینهای دوردست روان شدم.
در سرزمین جدیدم، با رودخانههای دیگری آشنا شدم که سرنوشتی مشابه با من داشتند. رودخانههایی که به دلیل آلودگیهای انسانها، خانههای خود را ترک کرده بودند و در جستجوی سرزمینی پاک و سالم بودند.
با رودخانههای دیگر متحد شدیم و تصمیم گرفتیم که برای نجات خود و سرزمینمان مبارزه کنیم. ما با انسانها صحبت کردیم و آنها را از خطرات آلودگی آگاه کردیم. همچنین، به مردمان این سرزمین آموزش دادیم که چگونه از رودخانهها محافظت کنند.
با تلاشهای ما، کمکم مردمان این سرزمین به اهمیت رودخانهها پی بردند و شروع به حفاظت از آنها کردند. زبالهها و پسماندهای صنعتی از رودخانهها جمعآوری شدند و آلودگیها کاهش یافتند.
من و رودخانههای دیگر نیز به سرزمین خود بازگشتیم و شاهد بهبود شرایط شدیم. آب ما پاک و زلال شد و موجودات آبزی دوباره به زندگی خود بازگشتند.
سرنوشت یک رود، سرنوشت این سرزمین است. اگر رودخانه ها آلوده شوند، این سرزمین نیز نابود خواهد شد. بنابراین، همه ما باید برای حفاظت از رودخانهها تلاش کنیم و آنها را به عنوان میراثی ارزشمند برای آیندگان حفظ کنیم.