معنی درس ۲ عربی نهم
ترجمه صفحه 16 عربی نهم
رَجَعَ سَجّادٌ مِنَ الْمَدرَسَةِ حَزيناً؛ عِنْدَما جَلَسَ عَلَی الْمائِدَةِ مَعَ أُسْرَتِهِ، بَدَأَ بِالْبُکاءِ فَجْأَةً وَ ذهََبَ إلِیَ غرُفتَِهِ؛ ذهََبَ أبَوهُ إلَِيهِ وَ تَکَلَّمَ مَعَهُ وَ سَأَلَهُ: «لِماذا ما أَکَلْتَ الطَّعامَ؟!» أَجابَ: «هَلْ تَعْرِفُ صَديقي حُسَيناً؟» قالَ: «نَعَم؛ أَعْرِفُهُ؛ هوَ وَلَدٌ ذَکيٌّ وَ هادِئٌ. ماذا حَدَثَ لَهُ؟» أَجابَ سَجّادٌ: «هوَ رَقَدَ فِي الْمُسْتَشفَی؛ تَصادَمَ بِالسَّيّارَةِ؛
سجاد با ناراحتی از مدرسه برگشت؛ وقتی که با خانوادهاش بر سر سفره نشست. ناگهان شروع به گریه کرد و به اتاقش رفت. پدرش نزد او رفت و با او صحبت کرد و از او پرسید: «چرا غذا نخوردی؟!» جواب داد: «آیا دوستم حسین را میشناسی؟» گفت: «بله» او را میشناسم. او پسر باهوش و آرامی است. چه اتفاقی برای او افتاده است؟ سجاد جواب داد: او در بیمارستان بستری شد؛ با ماشین تصادف کرد.
حَدَثَ التَّصادُمُ أَمامي؛ عِندَما شاهَدْتُهُ عَلَی الرَّصيفِ الْمُقابِلِ؛ نادَيْتُهُ؛ فَقَصَدَ الْعُبورَ بِدونِ النَّظَرِ إلَی السَّیّاراتِ و مِنْ غَیْرِ مَمَرِّ الْمُشاةِ؛ فَاقْتَرَبَتْ سَيّارَةٌ مِنْهُ وَ صَدَمَتْهُ. کانَتْ سُرعَةُ السَّیّارَةِ کَثیرَةً.»
«تصادف جلوی من اتفاق افتاد؛ هنگامی که او را دیدم او را صدا زدم، ناگهان از خیابان عبور کرد و به چپ و راست نگاه نکرد، ماشینی به او نزدیک شد و به او برخورد کرد.»
قالَ أَبوهُ: «کَيْفَ حالُهُ الْآن؟»
پدرش گفت: «حالا چطور است؟»
قالَ سجّادٌٌ: «هوَ مَجروحٌ.»
سجاد گفت: «او زخمی است.»
فِي الْيَومِ التّالي طَلَبَ الْمُدَرِّسُ مِنْ تَلاميذِهِ کِتابَةَ قَوانينِ الْمُرورِ وَ رَسْمَ إشاراتِ الْمُرورِ في صَحيفَةٍ جِداريَّةٍ و رِعایةَ الْأَعمالِ الصَّحیحَةِ فِي الشَّوارعِ و الطُّرُقِ.
در روز بعد معلم از دانش آموزانش خواست قوانین رانندگی را در یک روزنامهٔ دیواری بنویسند.
ثُمَّ أَخَذَ الْمُدیرُ تَلامیذَ الْمَدرَسَةِ إِلَی مِنطَقَةِ تَعلیمِ الْمُرورِ و بَعْدَ یَومَینِ جاءَ شُرطِيٌّ إلِیَ الْمَدرَسَةِ مِن إِدارَةِ الْمُرورِ لِشَرْحِ إشاراتِ الْمُرورِ وَ طَلَبَ مِنهُم الْعُبورَ مِن مَمَرِّ الْمُشاةِ.
سپس مدیر مدرسه از اداره راهنمایی و رانندگی خواست علامتهای راهنمایی و رانندگی را شرح دهند. پلیس راهنمایی و رانندگی آمد و علائم لازم برای دانشآموزان را توضیح داد و از آنها خواست که از محل عبور پیاده عبور کنند.
کَتَبَ التَّلاميذُ صَحيفَةً جِداريَّةً وَ رَسَموا فيها عَلاماتِ الْمُرورِ وَ شَرَحوا مَعانيَها.
دانشآموزان یک روزنامهٔ دیواری نوشتند و در آن علامتهای راهنمایی و رانندگی را کشیدند و معانی آن را توضیح دادند.
ترجمه صفحه 17 عربی نهم
درست نادرست صفحه 18 عربی نهم
درستی يا نادرستی جملههای زير را بر اساس متن درس بنويسيد.
1- کانَ مَوضوعُ الصَّحيفَةِ الْجِداريَّةِ قَوانينَ الْمُرورِ. (درست)
2- أَخَذَ الْمُدیرُ التَّلامیذَ إلَی مِنطَقَةِ تَعلیمِ الْمُرورِ. (نادرست)
3- رَقَدَ حسينٌ فِي مُستَوصَفٍ قَريبٍ مِن بَيتِهِ. (نادرست)
4- رَجَعَ سجّادٌ إلَی مَنزِلِهِ مَسروراً. (نادرست)
5- أُسْرَةُ سجّادٍ ما عَرَفَتْ حُسَيناً. (درست)