داستان در مورد ضرب المثل کوه به کوه نمیرسد آدم به آدم میرسد
داستان در مورد ضرب المثل کوه به کوه نمیرسد آدم به آدم میرسد
در روزگاران قدیم، در روستایی دورافتاده، مردی ثروتمند و طماع به نام «حاج آقا» زندگی میکرد. حاج آقا صاحب زمینهای زیادی بود و در روستا نفوذ زیادی داشت. او به مردم روستا ظلم میکرد و از آنها خراج میگرفت.
در آن روستا، مرد فقیری به نام «غلام» زندگی میکرد. غلام زمینهای زیادی نداشت و با سختی روزگار میگذراند. یک روز، حاج آقا به غلام گفت: «من میخواهم زمینهای تو را بخرم.»
غلام قبول نکرد و گفت: «من حاضر نیستم زمینهایم را بفروشم.»
حاج آقا عصبانی شد و گفت: «اگر زمینهایت را نفروشی، آنها را از تو میگیرم.»
غلام از حرف حاج آقا ترسید و گفت: «من حاضرم زمینهایم را با قیمتی که میگویی بفروشم.»
حاج آقا قیمتی بسیار ناچیز به غلام پیشنهاد داد و غلام مجبور شد با آن قیمت زمینهایش را بفروشد.
غلام با پول زمینهایش، یک مغازه کوچک خرید و مشغول کار شد. او با تلاش و کوشش زیاد، مغازهاش را رونق داد و به یکی از تجار موفق روستا تبدیل شد.
یک روز، حاج آقا به مغازه غلام آمد و از او خواست که به او قرض دهد. غلام قبول کرد و به حاج آقا قرض زیادی داد.
حاج آقا با پول قرض غلام، زمینهای بیشتری خرید و ثروتمندتر شد. اما او قرضش را به غلام پس نداد.
غلام از حاج آقا شکایت کرد و حاج آقا را به دادگاه برد. دادگاه حکم داد که حاج آقا باید قرضش را به غلام پس دهد.
حاج آقا از حکم دادگاه عصبانی شد و گفت: «من حاضر نیستم قرضم را به غلام پس دهم.»
غلام به حاج آقا گفت: «اگر قرضت را پس ندهی، من تو را به زندان میاندازم.»
حاج آقا از ترس اینکه به زندان بیفتد، قبول کرد که قرضش را به غلام پس دهد.
غلام قرض حاج آقا را پس گرفت و به او گفت: «من از تو میگذرم، اما یادت باشد که دنیا آنقدر کوچک است که بالاخره در راه هم قرار خواهیم گرفت.»
چند سال بعد، حاج آقا به سفری رفت و در راه بازگشت، در کوهستان گم شد. او روزها در کوهستان سرگردان بود و کم کم امیدش را از دست داد.
یک روز، غلام در کوهستان به دنبال گوسفندانش بود که به حاج آقا برخورد کرد. غلام حاج آقا را به خانهاش برد و به او کمک کرد تا سلامتیاش را به دست آورد.
حاج آقا از غلام تشکر کرد و گفت: «من اشتباه کردم که با تو بدرفتاری کردم. تو مردی بخشنده هستی و من تو را میبخشم.»
غلام گفت: «من هم از تو میگذرم. مهم این است که از اشتباهاتمان درس بگیریم.»
حاج آقا و غلام با هم دوست شدند و تا آخر عمر، با احترام با هم رفتار کردند.
معنی ضرب المثل کوه به کوه نمیرسد آدم به آدم میرسد
این ضرب المثل به این معناست که دنیا با تمام بزرگی اش آنقدر کوچک است که در آن دو نفر که یکی بدی کرده و دیگری بدی دیده بالاخره در راه هم قرار میگیرند و با هم روبرو خواهند شد. کسی که بدی کرده به سزای عملش رسیده و شرمنده و پشیمان خواهد شد.
در داستان بالا، حاج آقا با بدرفتاری با غلام، بدی میکند. غلام از حاج آقا شکایت میکند و حاج آقا مجبور میشود قرضش را پس دهد. این ماجرا باعث میشود که حاج آقا از اشتباهش درس بگیرد و با غلام دوست شود.