نوشته شده توسط
admin 1372
· در۱۷ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۱۶:۴۸.
معنی کلمات درس پنجم هفت خان رستم فارسی ششم
کلمه معنا خان مرحله دستگاه قدرت، ثروت می درد پاره می کند جهان نام یک پهلوان ایرانی نهاد گذاشت اهریمنی شیطانی نبرد جنگ، پیکار دیوان دیوها (در این درس)، مجموعه اشعار یک شاعر مثل دیوان حافظ بند طناب، اسارت رخش اسم اسب رستم پیکار نبرد، جنگ از پای در می آورد کنایه از شکست دادن قوی نیرومند، زورمند راهی دراز را پشت سر نهاد کنایه از عبور کردن، سپری کردن بدین سان به این شکل تیمار پرستاری فرجام پایان، سرانجام خروشید فریاد می زد جوشید هیجان زده شد بیم ترس تاخت حمله کرد تلخیص خلاصه کردن نخجیر شکار کمند طناب، ریسمان گردی پهلوانی زابلستان سرزمینی شامل بخش هایی از ایران و افغانستان آذرگشسب آتش سوزان یا کنایه از هر چیز مورد ستایش و نیایش کیکاووس پادشاه ایرانی در شاهنامه چیره پیروز نیرنگ فریب کوفتن کوبیدن، ضربه زدن اژدها مار بزرگ دیده چشم پرخاش می کند عصبانی می شود می نماید نشان می دهد به تنگ می آید کنایه از خشمگین شدن، بی صبر و بی طاقت شدن چاک چاک پاره پاره و شکافته شده سهمگین ترسناک، خوفناک، ترس آور تیغ شمشیر بنداخت مخفف بی انداخت برش سینه، بالا سپاس شکرگزاری و قدردانی می کند. قصد منظور حیله گری بد جنسی یال موهای بلند پشت گردن اسب به کردار مانند، مثل پشت سر گذاشتن کنایه از سپری کردن داور قاضی دادگر عادل ز مخفف از